|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
فرهنگی - هنری |
|
|
|
|
|
|
استاد و موسیقی
|
|
|
|
استاد دکتر سید محمود حسابی به موسیقی اصیل ایرانی علاقه بسیار داشتند ، در کودکی نواختن نی را ، از مادر دانشدار و هنرمندشان آموخته ، سازدهنی را شخصا ، نواختن ویولن را در پاریس ، نزد استادان فن و پیانو و هارپسیکورد را ، خودشان فرا گرفته بودند .
استاد ، موسیقی کلاسیک غربی را ، نیز به خوبی میشناختند .
در میان موسیقیدانان غربی ، بیش از همه ، به باخ علاقه داشتند و بر این عقیده بودند که : «آنقدر موسیقی باخ دلنشین است که کاملا معلوم است به گفتگو با خدا نشسته است» ، این علاقه به حدی بود ، که در پاریس با همیاری همکلاسیهای دانشکده پلیتکنیک گروه موسیقی تشکیل دادند ، به نام سن سباستین (نام کوچک باخ) که خودشان تکنواز (سولیست) و رهبر (لیدر) این گروه بودند .
استاد در سال 1306 ش (1927 م) برنده جایزه اول مدرسه موسیقی (کنسرواتوار) پاریس شدند . عنوان تز دفاعیه ایشان در این رقابت فرهنگی «در سوگ ژاندارک» (دختری که استقلال و آزادی را ، برای فرانسه به ارمغان آورد و کلیسا او را به آتش کشید) است ، که اکنون در موزه پروفسور حسابی ، نگاهداری میشود و نشانی بارز از ژرفای اشراف ایشان به موسیقی، ادب و فرهنگ جهانی و اعتقادشان به استورههای آزادیخواهی (دموکراسی) است . پروفسور حسابی موسیقی بتهوون ، شوبرت ، شوپن ، موتسارت و ویوالدی را نیز ، تحسین میکردند .
استاد حسابی با تاسیس بخش آکوستیک در دانشکده علوم ، با کمک شاگردان خود ، مانند : آقای دکتر برکشلی (فیزیکدان و استاد برجسته علم آکوستیک) ، به تعیین نتها و اندازهگیری دقیق فواصل گامهای موسیقی ایرانی پرداخته و با محاسبات و پژوهشهای کارگاهی ، شکل کاسه تار ، این ساز قدیمی ایرانی را ، اصلاح کردند ، تا با نتهای مختلف ، زیر و بم ؛ خنید (Resonance) را ، به بهترین شکل نشان دهد .
و این جمله ماندگار پروفسور حسابی : موسیقی ایرانی یک طرز فکر است ، یک فلسفه است و بیان یک آرزوست . |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|