|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
نوروز 1395
|
|
|
|
|
|
|
|
|
بسم ا... الرحمن الرحيم
آنْ همِه ! : ناز و تَنَعّم ! كِه خَزان ! مْيْفَرْمُوْد
!
عاقِبَت ! : دَرْ قَدَمِ بادِ بَهار ! آخِرْ شُد ! (1)
با این نِگَره از پروفسور حسابی ، پدر علم فیزیک و مهندسی
نوین ایران : «مردمی که خوشحال باشند ، دارای آفرینش و
سازندگی هستند ؛ و دولت نیز ، خویشکار (موظف) است ،
شادیآفرینان را ، ارج نهد .»
هممیهنانمان هم ، از دیرباز ، یادمانهای روح افزای
خشنودیآوری را ، با کهن والا جشنهای ایرانی ، پاس
میدارند ، از شب یلدا تا نیمه ماه دوازدهم سال : روز
درختکاری و پاسداشت محیط زیست (2) ، فرخندگی اسپندگان
(3) و نیک زادروزِ دانشمندانمان ، همچون خواجه نصیرالدین
طوسی ، دانش مردِ بیمانند ، در
همه دوران ، و پس از سدهها ، استاد حسابی ، پایهگذارِ
دانشهای نوین و بسیاری از کانونهای آموزشی ، فیاوری
(صنعتی) ، تَخشایی (تکنولوژیکی) فرهنگی و پژوهشی کشورمان ،
در پنجم اسفند ماه ؛ روز مهندسی ، و در شب عیدمان ، بیست و
نهمِ همین ماه ، فَرَّهیِ بزرگ ملی شدن صنعت نفت . (4)
و در گرامیداشت آغازینِ آنها ؛ نوروز ، این یادگار برجسته
و بیهمتای هزاران ساله ایرانیان ، بنابر دل خواستهِ
برخاسته از جانِ مادرشان ، سرکار خانم گوهرشاد حسابی ، از
نوجوانی و در اوج آن تنگدستی ، بیکسی و دور از این خاک ،
از هنگام ورود به دانشگاه (ادبیات ، بیولوژی و راهسازی)
در لبنان . . . و اَوانِ راه و پلسازی در سوریه و
عربستان و اردن و . . . پس از مهندسی معدن و مهندسی برق در
فرانسه و کار در متروی پاریس و نیز در گذران رشتههای
ریاضیات ، پزشکی ، حقوق و . . . در آخر : فیزیک در دانشگاه
سوربن ، یا در هنگامهِ پژوهش در علوم پایه در امریکا ، و
در درازای سالها استادی و پژوهشگری در این سرزمین ، در
دامنهِ همراهیهای آن به آنِ سرکار خانم حائری ، همسر
فداکارشان ، برای مانایی نوروز باستانی ، سفره هفتسین را
گسترانیده (5) و در واپسین گاهِ سال کهنه ، بَر گردِ پرتو
شمعهای افروخته (6) به شمارِ تک تک خانواده ، آیات کریمه
قرآن را ، نه با کلام ، که با هر تپش قلب عاشقشان ، با
نوایی آهنگین ، در همآوایی با آواز خانم ، و به دنبال پدر
: بچهها ادا نموده ، و پس از توپِ تحویل سال نو ، در
شَوَندِ جاودانگی پیوند ایران و اسلام عزیزمان ، ابیاتی از
شاهنامه فردوسی(7) را با آوایی گوشنواز و دلربا ،
میخواندند .
در پایاییِ همین یادمان جشنِ ماندگار ، در همه پایگاههای
آموزش عالی (دارالمعلمین عالی ، دانشسرای عالی و . . . . .
دانشگاه تهران) که برپا نمودند ، با همان مهر و دلبستگی
خانوادگی با دانشجویانشان ، آیینِ شبِ یلدا ، چهارشنبه
سوری ، نوروز و سیزده به در را ، هم اَوان ، ولی با نامِ
نوآورانه جشن سبزه ، آویزهِ جان و دل این سکاندارانِ مام
میهن ، مینمودند .
پس ما نیز ، با پیشکشِ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ
الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
یَامُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا
إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ ، در آستانه سال نو ، در جایگاه
این انقلاب عظیم ، سربلندی ، دَهِش (برکت) ، تندرستی و
پیروزیهای روزافزونِ آن وجودِ گرانقدر ، خانواده پرمهر و
همکوشان ارجمند را ، از درگاه ایزد یکتا آرزومندیم .
انشاءا. . .
بنیاد پروفسور حسابی
نوروز 1395
________________________________
(1) به اوج و نهایت رسید ( آن خزان ، به سرسبزی و شادانی
ختم شد) .
(2) پرهیز از نابودی باغها و بافت دیرینه شهرها ، پاسداشت
جنگلها ، نگهداری از درختان خانگی و شهری ، و بهروزی
آفریدههای خداوندی ، از کودکانِ خیابانی در دلِ زمستان ،
تا سگ و گربههای بیپناه و پرندگان سرمازده .
(3) سِپَندارمِذگان ، روز زمین و بانوان ، که امیدواریم ،
با تلاش و نیکدلی دست اندرکارانمان ، جایگزینِ ولنتاین
فرنگیها و ینگه دنیاییها شود .
(4) پس از ملی شدن صنعت نفت و آغاز خودپایی ما ، استاد
حسابی ، نخستین رییس هیئتمدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت
ایران ، با آوَرِ وابسته نبودن کشورمان ، پاکاری (خدمات)
گستردهیی را ، با سه پُشته (نسل) کاری و تربیت هفت پُشته
استاد و دانشجو ، پیگرفتند .
(5) پس از ازدواج ، به شگونِ آن پیوند خجسته ، هفت سین را
، بر سفره عقدشان میچیدند .
(6) پروفسور حسابی ، در زادروزِ فرزندانشان نیز ، این آوَر
را ، که شمع ، آرنگِ (سمبل) فروغِ زندگی است و خداوند است
، که انسان را میآفریند و با مِهرِ خود رشد داده و هرگاه
خواست ، از دنیا میبرد ، جاوید میدانستند ؛ پس، به جای
رونویسی از دیگران (غربیها . . . و . . .) به یاد داشته
باشیم ،که هر یک از آن شمعهای فروزان ، نشانیست از سالی
از زندگانی ، پس دیگر فُوت و خاموش کردن آنها ، دست ما
نیست ، بلکه به فرمان آفریدگار است ، و یاد بَرجاییست ،
از فرهنگِ پربارِ سرزمینِ پارس (پرشیا) .
(7) چه سنجیده و بهجا ، که بنابر سفارش پروفسور حسابی ،
این نگرشِ معنوی و ادبی را ، در پیشبرنامه هر همایش و
نشستی ، پایدار نگاه داریم ؛ یعنی خوانشِ گزیدهیی از
شاهنامه فردوسی ، پس از تلاوت آیاتی چند از قرآن کریم .
|
|
|
|
|