|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
المپیک
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
المپیک |
|
|
ماراتن ؛ خنجری از پشت ، یا خیانتی
علنی به خودمان ! در پاسخ جوانمردی و انسانیت ،
آموزش جهانی ناجوانمردی !
با دلسپاری به
گوهرجاودان خاتم پیامبران (ص) : " چنانچه علم ، در
ستاره ثریا هم باشد ، در آنجا مردمانی را داریم از
ایران ." و فیلسوف بزرگ ، هگل : " توسعه جوامع
انسانی ، با تاریخ پرشیا (سرزمین پارس) آغاز میگردد ."
ولی پارهیی از مدعیان نیکیها در غرب ؛ غربی و
غرب ساخته ها ، با بزرگداشت نامردمانی همانند اسکندر
مقدونی ،که با استفاده از آلودگی های بیماری
زا ،
همچون طاعون ، شهرهای مرزی ما را آلوده ، و با سفیران
مبتلا به بیماری سفلیس ، مردان غیورمان را ،
زمینگیرکرد ! تا امروز ، نسل های بعدی آنان در جهان ،
مفتخر به پایه گذاری جنگ های میکروبی باشند ، که
ارمغان آن : شکست ایرانیان صلح جو و دانش پرور است .
در قدم بعدی خود ، تخت جمشید ، اولین پایگاه حقوق بشر
و مجمع عمومی ملل را ، به آتش کشید ، که اکنون
بازماندگانش مجاز باشند ، تاریخ و داشته های گرانبهای
ما ، منشور حقوق بشر و کوروش بزرگ ، که نام پرآوازهاش
، در کتاب آسمانی و مقدس بیهمتای مسلمانان و ادیان
صاحب کتاب ، به نیکی آمده است را ، در عمل : انکار ، و
خود را ، مدعی حقوق بشر ، نشان دهند ! حال ، دسیسه
خود را ، به امر مردمی و جهانی ورزش نیز کشانیده
اند
، تا تجاوز پدرانشان ، به نام " ماراتن " را ، نه تنها
بر ما ایرانیان ، بلکه بر جهانیان ، تحمیل کنند ! اما
، چگونه و با چه پشتوانه نگون باری ؟ ! : به شهادت
تاریخ ، سردار یونانی مغلوب ایرانیان سلحشور ، که ربع
قرن ، در صیانت پادشاه رئوف ایران بود ، این حامی تراز
نخست خود را ، با کمال ناجوانمردی ، میفریبد ،
ناوگان دریایی بیمانند پارسی را ، در ساحلی کوچک و در
برابر تیغه کوهی ، در ماراتن ، به تله انداخته ، تمامی
دریانوردان شجاع ایرانی و فارغ از اندیشههای
خیانتآمیز را ، قتل عام نموده ، و پیام نگونبار
کشتار این دلاوران را ، با افروختن مشعلی ، در دست
سرباز دونده یونانی ، از ماراتن به آتن ، پایتخت کشورش
رسانیده ، تا یونانی ها ، پس از سالیان متمادی و
بارها شکست از پارسیان ، پذیرای آن رسول پیروزی
مذبوحانه شوند . حال ، نوادگان همان غربیان متجاوز
، با زیرکی ناصواب، دوی ماراتن را ، در المپیک جهانی ،
باب کردند ، تا نه تنها ، این خاطره دلآزار را ، زنده
نگاه دارند ، بلکه ، با چنین توطئهیی ، ما را
تشویق کنند ، تا بیخبر از گذشته پدرانمان ، در
یادمان شکست خودمان ، به این مسابقه مندرآوردی (که
اگر دغدغه آنان ، موضوع سرعت بوده است ، میتوانستند ،
نام زرافه و اگر استقامت در حرکت بوده ، نام لاکپشت
را برگزینند)، داوطلب فرستاده ، مشتاقانه شرکت جوییم
. حتی ، در طی تاریخ ، غرق در این ناآگاهی و عدم
بروز کمترین عکسالعملی ، از سوی ما ایرانیان ، شرط
گشایش بازیهای المپیک را ، عبور کشور به کشور
دونده های مشعل به دست ماراتنی دانسته ، و در پایان ،
پس از حضور پرشکوه ساختگی در کاخهای سلطنتی شان ،
آن (مشعل المپیک) را ، به مشعل نهایی عظیم چند میلیون
دلاری مستقر در ستادیوم اصلی المپیک می رسانند ، تا با
هزاران فیلم و میلیون ها عکس ، پیروزی ناجوانمردانه
یونانیان (غربی ها) بر ایرانیان ، در490 ق م را ، در
این قرن ، و مسلما برای همه قرون ، به یادها بسپارند . تا رفته رفته ، آرنگ (سمبل) دیرین ، اندیشمندانه و
مبارک 5 حلقه المپیک ، که نشان از اتحاد 5 قاره ،
یعنی وحدت همه انسانها، با هر رنگ و نژادی است ، به
فراموشی سپرده شود و مشعل باژگونی که تنها 82 سال از
عمر آن میگذرد ، جایگزین آن شود .
بنابراین ، نه
تنها ، بر هر یک از ما ایرانیان ، بلکه ، بردولتمردان
متعهد ، بیدار و دلسوخته ما ، فرض است ، که ضرورتا :
نخست : در هیچ مسابقه و گردهمآیی ورزشی ، که مثال و
بیانی از ماراتن ، در آن است ، حضور نیابـیم ! دوم
: در بیانات و مقالات خود ، حتی در توصیف یک رقابت ،
هرگز از واژه ضد ایرانی "ماراتن" ، بهره نگیریم !
سوم : این مشعل نگونبار را ، از میدان آبنمای شهرک
المپیک تهران ، بزداییم ! چهارم : هرگز، پسزمینه
گویندههای ورزشی سیمای جمهوری اسلامی ایران را ، با
تصویر این مشعل نیارایـیم ! پنجم : التماس، برای
عبور این نماد فرومایه ، از مرز و بوم مقدسمان را ،
گناه بشمارییم ! ششم : میبایست ، با اقدامات جدی
بینالمللی ، مانع تشکیل این جمع نامبارک و
پیامآوران چنین کژی و ناراستی (دونده حامل مشعل
نامیمون ماراتن) آن هم به عنوان آرنگ مسابقات المپیک
شویم ! بنابراین مراتب و با استناد به اشارههای
کوتاه یاد شده ، به کارگیری چنین اصطلاح نامانوس ،
بیگانه و مخربی ، که مطمئنا ، در نتیجه ناآگاهیهای
خودی ، و یا خدای ناکرده ، بیسوادی ، فضلفروشی ،
غربزدگی و خودباختگی پیش آمده است ، گناه محسوب شود . تا در
کفه مقایسه دانشداری و شناخت مبانی فرهنگ ایرانیمان ،
امیدوار باشیم ، برای همیشه ، معنای واژگون ماراتن ،
در رقابت های خودی را ، از یاد نبرده ، پیشنهاد کنیم :
به جای کلمه ماراتن ، از زبدگی پارتیان ، ویژگی
سربازان اشکانی ،که با نشستن وارونه بر روی اسبهای در
حال تاخت ، قادر به تیراندازی بین دو چشم دشمن بودند و
این مهارت بیمانند جهانی ، حتی ، زبانزد
فرانسویزبانان ، شده است :
(vous etes le partian) :
" تو یک سرباز پارتی (اشکانی) هستی" استفاده کنیم .
و یا ، برای نشان دادن هوشمندی ، تبحر ، تحرک ،
سرعت و خستگی ناپذیری ،رخش رستم را بپذیریم ! همانرخش
رستمیکه ،کمپانی نیسان ژاپن ، نام زادگاه او (ایل
قشقایی) را ، برای خودروی نوین و منتخب جهانی خود ،
برگزیده و در بیانیه آن شرکت ، به خاطر طولانی بودن
این نام ، با عذرخواهی دلنشینی از ایرانیان ، خلاصه آن
نام ،" قشقایی" را ، در نمایشگاه بینالمللی خودروهای
جهان ، در ژنو (سوییس) ، برای این نوآوری برجسته خود ،
معرفی می نماید ، تا به اعتبار چنین پیشینه شکوه مندی ،
بازارهای جهانی را برباید و نامی نیک را ، از خود ،
برجای گذارد ، ما نیز : با آگاهی از اندوخته های
ارزنده خود ، حافـِظِ نام ، سربلندیها و پیروزیهای
تاریخی این تمدن هزاران ساله باشیم .
|
|
|
|
|