خــــانه |  راهـنمای تـــارنما |  جستجو    
 
     
 
 

     تــــــــازه هـــــــا  
 
   رساله راه بهبودی
   کتاب پروفسور حسابی و دانش اتمی ایران
   بیست و هشتمین یادمان پروفسور حسابی
   ... مکاتبات پروفسور حسابی و آندره ژید
   فاطمه گله ...
   جناب مهندس غلامرضا سحاب - دوستان
   گزارش رونمایی از دیوان حافظ حسابی
   تور گردشگری منزل، موزه، کتابخانه ...
   بروشور موزه پروفسور حسابی
   خبرنامه روز جهانی موزه (بهار 97)
   تعیین ساعت ایران
   همایش یونسکو در بنیاد پروفسور حسابی
   فیلم های مصاحبه با پروفسور حسابی
   سخنرانی در سوگ درگذشت اینشتین
   بخشی از عضويت های استاد‎‎‎‌
   دیدگاهی بر تئوری پروفسور حسابی
   بزرگداشت سی صدمین سالگرد تولد نیوتن
   خرید زمین در کره مریخ
   تئوری استاد
   تزهای تقدیمی اساتید بزرگ به استاد ...
 
     پیــــــوندهــــــــــا 
 
   

   

   
   
   
   
 
 
 
 
 
 
 
     
     
         
 



  گزیده‌یی از مصاحبه جنــــــــــاب آقای دکتر گلشنی ، استاد برجسته فیزیک کشورمان ، با کیهان فرهنگی در مورد پروفسور حسابی ، پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران  .




 
 
     
 



 
  اخیرا ، باز هم ، همان چند نفر همیشگی ، که داشته‌های زندگی خود را ، به طور مستقیم و غیرمستقیم ، از پروفسور حسابی دارند ، در سایت‌هایی با عنوان‌های متفاوت ، مطالبی را در مورد ایشان نوشته‌اند ، که مورد اعتراض عمیق مردم قدردان کشورمان ، قرار ‌گرفته است ، ولی جناب آقای دکتر گلشنی ، یار و یاور پروفسور حسابی ، در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران ، که طی سال‌های متمادی ، همکار نزدیک ایشان و شاهد امور بوده‌اند ، نقاط نظر روشنگرانه و ارزشمند خود در مورد استاد دکتر سید محمود حسابی را بیان داشتند ، که براساس اتفاق نظر همکاران و هیئت امنای بنیاد ، به این نتیجه رسیدیم ، برداشت‌هایی از مصاحبه ایشان را ، به نظرتان برسانیم :

گزیده‌یی از :
مصاحبه جناب آقای دکتر مهدی گلشنی ، استاد برجسته علم فیزیک کشورمان در گفتگو با عصر ایران :
 
 
پروفسور حسابی ، فیزیکدانی فکور و بزرگوار بودند
 
 
عصر ایران ؛ هومان دوراندیش :
دکتر مهدی گلشنی ، مدیر گروه فلسفه علم و رییس پیشین دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف ، در گفتگو با عصر ایران ، جایگاه علمی ، منش و خصائل اخلاقی و نیز ، شیوه تدریس و نگرش پروفسور حسابی ، به علم فیزیک را شکافتند .
دکتر مهدی‌گلشنی معتقد هستند :آقای دکترحسابی ، نه فقط بنیان‌‌‌‌‌‌گذار علم فیزیک در ایران ، بلکه متفکری عمیق بودند و جنبه‌های فلسفی فیزیک را ، نیز به خوبی درک می‌‌‌‌‌‌کردند .
کلاس‌های درس آقای دکترحسابی ، برای مبتدیان سودمند نبود ، اما دانشجویان داناتر از کلاس‌های ایشان بهره‌های فراوان می‌بردند . - ابتدا مختصرا درباره سابقه آشنایی خودتان با آقای دکتر حسابی ، توضیح بفرمایید .
بنده در سال 1336 وارد دانشکده فیزیک دانشگاه تهران شدم . از سال دوم دانشجویی ، با آقای دکتر حسابی کلاس درس اپتیک داشتم .
جناب دکتر در کلاس درس همواره بر روی نکاتی که توضیح می‌دادند ، پیشاپیش خیلی فکر می‌کردند و لُبِّ مطالب را می‌گفتند . در مطالب فشرده‌یی‌که درکلاس‌ مطرح می‌‌‌‌‌‌نمودند ، نکات قابل استفاده فراوانی وجود داشت ، که درکتاب نبود . بنابراین ، کلاس ایشان برای همه قابل استفاده نبود ، مگر این‌‌‌‌‌‌که شما قبلا مطالب ضروری لازم زیربنایی را می‌دانستید که در این صورت ، برای شما خیلی مفید بود .
به عنوان مثال ، من خودم دست به کار خواندن یک کتاب انگلیسی اپتیک (کتاب جنکینز و وایت) شدم که همین باعث شد سر کلاس که حاضر می‌شدیم ، استفاده کامل ببریم .
ضمنا این کار خیلی برای من و دیگر دانشجویان برکت داشت ، زیرا خواندن آن کتاب‌‌‌‌‌‌های خارجی (انگلیسی) موجب پیشرفت زبان انگلیسی ما شد .
حُسنِ دیگر جناب دکتر حسابی این بود ، که خودشان به آزمایشگاه می‌آمدند و با این‌‌‌‌‌‌که این کار وظیفه ایشان نبود و آزمایشگاه مدرس داشت ، درباره جزئی‌ترین مسائل ، شخصا توضیح می‌‌‌‌‌‌دادند ، به طور مثال : مطالبی مانند تغییر جهت پلاریزاسیون نور توسط تیغه پلاریزور . . . . آن موقع ، دوره لیسانس فیزیک سه ساله بود . بعد از این‌‌‌‌‌‌که سال سوم تمام شد و من با همین مدرک لیسانس به آمریکا رفتم ، به عنوان دانشجوی دکترا در امتحان جامع دانشگاه قبول و در دانشگاه برکلی کالیفرنیا پذیرفته شدم ؛ البته با این شرط ، که پس از یک سال ، امتحان بدهیم و اگر در آن امتحان موفق می‌شدیم ، دوره دکترا را ادامه می‌دادیم وگرنه فوق لیسانس می‌گرفتیم و به ایران بازمی‌گشتیم ؛ من در آن امتحان جامع ، بالاترین نمره را از درس اپتیک گرفتم ؛ درسی که استادش در دانشگاه تهران ، جناب دکتر حسابی بودند .
استاد شخص فکوری بودند و جنبه‌های فلسفی فیزیک را هم اولین بار ایشان ، به ما معرفی کردند .
من در امریکا ابعاد فلسفی فیزیک را بیشتر دنبال کردم ، ولی ریشه این گرایش در من ، محصول کلاس درس آقای دکتر حسابی بود .
در سال 77- 1976 در دانشگاه پنسیلوانیا فرصت مطالعاتی داشتم . در آن دانشگاه ، اتاقی در اختیار من بود که یکی از اساتید بازنشسته آن دانشگاه هم در همان‌جا با من هم ‌اتاق بود . او هفته‌‌‌‌‌‌ای یکی دو بار به دانشگاه می‌آمد و با هم صحبت و بحث می‌کردیم . آن استاد آمریکایی ، خیلی زیاد از آقای دکتر حسابی تعریف می‌کرد .
از نظر او این‌‌‌‌‌‌که استاد با وجود سن بالا ، هنوز روحیه علمیشان را حفظ کرده بودند ، بسیار قابل تحسین بود .
- یعنی شما از سال 1339 تا اواسط دهه 1360 ، دیگر با آقای دکتر حسابی رابطه‌‌‌‌‌‌ای نداشتید ؟
چرا ، در یک سمینار در اواسط دهه 1360 ، سمینار سالیانه فیزیک که در شیراز برگزار شد . قرار شد در آن سمینار ، از جناب دکتر حسابی ، تجلیل شود و بنده هم یکی از سخنرانان آن همایش بودم .
علاوه بر آن در منزل ایشان ، بنده به اتفاق دکتر حداد عادل ، دکتر پور جوادی ، دکتر توسلی و دکتر منصوری به دیدن جناب دکتر حسابی رفتیم و دوباره موفق به دیدن ایشان شدم .
وقتی خدمتشان رسیدیم ، راجع به تاسیس دوره دکترای فیزیک در دانشگاه صنعتی صحبت می‌کردیم ، ایشان اظهار می‌داشتند ، تنها بیمی که در این کار می‌رود ، این است که شاید هر دانشکده کوچکی ، بدون در نظر گرفتن امکانات لازم بیاید و اقدام به راه انداختن دوره دکترا نماید و سطح علم را پایین بیاورد . استاد حسابی ، به استانداردها خیلی اهمیت می‌دادند .
استاد در همان جلسه ، از صحبت‌‌‌‌‌‌هایشان با پروفسور اینشیتن و این‌‌‌‌‌‌که او ایشان را ، به انریکو فرمی در شیکاگو ، ارجاع داده بود و از برخورد خیلی خوبی که داشت ، تعریف کردند .
در آن جلسه ، خاطره وزنه بزرگ طلا ، که در اختیارشان گذاشته بودند تا آزمایششان به خوبی ، انجام شود را نیز بیان کردند .
وقتی هم که می‌خواستیم از جلسه خارج شویم ، یک مجله انگلیسی آوردند و گفتند این دیدگاهی که الان در QCD (نظریه‌یی در فیزیک ذرات بنیادی) درباره بعضی پتانسیل‌ها مطرح می‌شود ، در نظریه خودشان نیز وجود دارد .
این صحبت خود جناب دکتر حسابی بود و هیچ غلوی در سخنانشان نبود .
در دهه60 که رییس دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف بودم و دوره دکتری فیزیک را در دانشگاه صنعتی شریف ایجاد می‌کردیم ، پروفسور عبدالسلام ، برنده جایزه نوبل فیزیک را ، به ایران دعوت کردیم تا دوره دکترای فیزیک را ، افتتاح کنند .
پس از مراسم به اتفاق ایشان ، به شیراز رفتیم تا دوره دکتری فیزیک دانشگاه شیراز را ، هم افتتاح کنند . در آن جلسات هم آقای دکتر حسابی ، تشریف داشتند .
بعدا هم ، در جلسه‌یی که در سازمان انرژی اتمی ، به مناسبت افتتاح "ساختمان یادمان دکتر حسابی" برپا شد ، پروفسور عبدالسلام ، پروفسور حسابی و علامه جعفری حضور داشتند و بنده هم آن جا بودم .
می‌خواهم بگویم ، بنده استاد حسابی را ، مجددا ، ملاقات کردم .
بعضی از کسانی که درباره ایشان صحبت‌‌‌‌‌‌هایی کرده‌اند ، به افراط و تفریط رسیده‌‌‌‌‌‌اند . من از این متعجبم ، چنین افرادی‌‌‌‌‌‌که با آقای دکتر حسابی ، کلاس نداشته‌اند ، چگونه به خودشان اجازه می‌دهند ، این‌طور اظهار نظر کنند .
بعضی‌ها از دانشگاه الزهرا و جاهای دیگر حرف‌هایی به شدت منفی را ، مطرح کردند . این افراد مطلقا شاگرد دکتر حسابی نبوده‌اند . این‌ها تحت تاثیر دیگران زیاده‌روی کردند .
- آیا آقای دکتر حسابی نظریه‌‌‌‌‌‌ای در علم فیزیک داشتند ؟
البته ! بنده رساله کوتاهی مربوط به سال 1977 ( دو سال قبل از انقلاب ) از ایشان دیدم ، که ریاضیات نظریه ایشان را در برداشت . آقای دکترحسابی ، خودشان هم نزد ما گفتند ، که نظریه‌ای داشته‌اند و در آن جلسه فقط یک بُعد از آن را ، توضیح دادند . ایشان دنبال این بودند ، که مشکل تکینگی‌های مربوط به ذرات نقطه‌یی را ، حل کنند و لذا ، سراغ ذرات بی‌نهایت گسترش یافته رفتند ؛ ذراتی که انرژی آن‌ها ، توزیعی پیوسته در فضا دارد و در بی‌نهایت ، چگالی آن به سمت صفر ، میل می‌کند . همین کافی است که دغدغه‌های بنیادی ایشان را ، نشان دهد .
آقای دکترحسابی ، یک فیزیکدان طوطی‌گونه نبودند . ایشان عمیقا در علم فیزیک تامل کرده بودند .
به همین دلیل ، سر کلاس نور ، ایرادهایی که « دوبروی» به نظریه حاکم کوانتوم وارد کرده بود را ، برای ما توضیح می‌دادند .
این کاری است که استادهای دیگر ، کم‌‌‌‌‌‌تر انجام می‌دهند . اما جناب دکتر حسابی ، عمیق‌ترین ایرادهایی که درک و طرح آن‌‌‌‌‌‌ها ، ریزبینی‌ها و تیزبینی‌های ظریفی لازم داشت را ، توضیح می‌دادند . من خودم در سمینار بزرگی که در موسسه آموزش عالی پاریس برگزار شده بود ، شرکت داشتم . یکی از افراد حاضر در آن سمینار بین‌المللی ، یک فیزیکدان معروف هندی الاصل ، به نام «پروفسور سودارشان» بود که از «تگزاس آمریکا» آمده بود . سخنرانی او که تمام شد ، آقای دکتر حسابی به سمت من که در انتهای سالن ایستاده بودم ، آمدند و رو به من کردند و گفتند : این فیزیکدان برجسته ، وقتی که از احتمال منفی سخن می‌گوید ، اصلا متوجه هست که چه می‌گوید ؟ می‌خواهم بگویم پروفسور حسابی خیلی ریزبین بودند .
آن وقت‌ها ،کسی در ایران ، از نظریه‌های رایج در علم فیزیک ، انتقاد نمی‌کرد . سکوت و تبعیت محض حاکم بود .
جناب دکتر حسابی دانشمندی صاحب نظر بودند و می‌دانستند چه می‌گویند .
پس این‌طور نبود که فقط یک استاد فیزیک بوده باشند .
سطح تفکر دکتر حسابی بالا بود !
نگرش انتقادی ایشان در قبال نظریه‌های علم فیزیک ، خودش کمتر از یک نظریه ارزش نداشت .
ایشان در قحط الرجال هفتاد سال قبل در ایران ، دانشکده علوم و دانشکده فنی را تاسیس کردند .
جناب آقای دکتر حسابی استاد خوبی بودند !
اگر کسی شیوه تدریسشان را می‌دانست و جزوات ایشان را قبل از کلاس مرور می‌کرد ، می‌توانست از کلاس استفاده زیادی بکند .
کسانی‌که می‌گویند کلاس آقای دکتر حسابی به درد نمی‌خورد حرف‌های ایشان را در کلاس درس نمی‌فهمیدند .
آقای دکتر حسابی استاد ممتازی بودند .
- در واقع ، مطابق توضیح شما ، شیوه تدریس استاد متناسب با فهم مبتدیان نبود .
نباید فراموش کنیم ، دورانی که آقای دکتر حسابی فیزیک می‌خواندند ، دوران دیگری بود .
حتی زمانی که به ما فیزیک درس می‌دادند ، دوره آغاز انقلاب در نظریه‌های فیزیک بود و تازه یکی دو تئوری داشت جا می‌افتاد . الان دیگر علم فیزیک خیلی پیشرفت کرده است .
- منظورتان از جا افتادن تدریجی تئوری‌ها ، دقیقا چیست ؟
یعنی ، آغاز نظریه کوانتوم و نظریه نسبیت عام . این نظریه‌ها ، هنوز مثل نظریه نیوتون نشده بودند که مقبولیت عام یافته باشند . یعنی علم فیزیک ، در حال رشد بود . فیزیک‌‌‌‌‌‌دانانی‌‌‌‌‌‌که از آن‌ها نام بردم ، همگی متعلق به دهه‌های پیشرفت و جهش علم فیزیک هستند ، اماآقای دکتر حسابی در زمان خودشان ، یک فیزیکدان برجسته بودند .
- رشد علم در این بحث ، چه ارتباطی به برجسته‌تر بودن فیزیک‌‌‌‌‌‌دانان جدید دارد ؟
زمینه‌های نظری فراهم‌تر شده ، بعضی معماها حل شده و امکان اظهار نظر هم بیشتر شده است . در قدیم ، یک مکتب علمی حاکم بود و کسی هم در برابرش مقاومت نمی‌کرد ، همه تسلیم آن مکتب بودند . نظرهای مخالف خیلی رایج نبود ، اما الان جوّ تغییر کرده است .
- این تصورکه آقای دکتر حسابی ، به چهار زبان مسلط بودند ، ادیب و موزیسین بودند ، حافظ قرآن و گلستان و دیوان حافظ و . . . بودند ، واقعیت دارد ؟
جناب دکتر در بیروت درس خوانده بودند . پس عربی دانستن ایشان استبعادی ندارد . ایشان بر زبان فرانسه مسلط بودند ، چون در آنجا دکترا گرفته بودند و زبان انگلیسی را هم خودمان دیده بودیم که بسیار خوب می‌دانستند . اصلا ، بعید نمی‌دانم که زبان آلمانی را هم بلد بوده باشند . چیز عجیبی نیست .
ضمنا ، جناب دکتر حسابی ، به موسیقی علاقمند بودند و اطلاعات خوبی در این زمینه داشتند . ایشان در مورد گام‌های موسیقی ایرانی تحقیق می‌کردند و در این زمینه ، جناب دکتر برکشلی با استاد ، مشورت و همکاری می‌کردند .
آقای دکتر حسابی اطلاعات خوبی هم در زمینه ادبیات داشتند . ایشان به ریشه لغات خیلی اهمیت می‌دادند و در پی آن بودند که برای لغات فرنگی ، معادل فارسی سره بگذارند . در این هم تردیدی نیست .
در این هم‌که به کتاب‌های خارج از رشته فیزیک ، یعنی به سایر علوم رجوع می‌کردند ، شکی نیست . چه در غیر این صورت ، نمی‌توانستند در جلسات مشترک با علامه جعفری شرکت کنند . آقایان دکتر حسابی ، دکتر هشترودی و علامه جعفری با یکدیگر جلساتی داشتند . علامه جعفری با آقای دکتر حسابی درباره مباحث فلسفی بحث می‌کردند و همیشه از ایشان به نیکی یاد می‌کردند .
- در واقع شما معتقدید : تصویری که از آقای دکتر حسابی در جامعه ایران ترسیم شده ، تقریبا مطابق با واقعیت است .
سخن من این است : غلو نمی‌باشد . جناب دکتر حسابی واقعا آدم حسابی بودند !
- ماجرای رابطه آقای دکتر حسابی و دکتر خمسوی چه بوده است ؟
در این باره ، دو خاطره را ، برای شما تعریف می‌کنم ، تا به نگرش و شخصیت استاد پی ببرید .
آقای دکتر حسابی ، در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران سال‌‌‌‌‌‌ها با آقای دکتر خمسوی ، همکار بودند .
البته دکتر خمسوی خیلی قبل از ما دانشجوی فیزیک دانشگاه تهران و شاگرد آقای دکتر حسابی بودند و خیلی هم به خانه استاد ، رفت و آمد داشتند .
ایشان تعریف می‌کردند ، که یک بار عده‌یی آمدند درباره یک مساله فیزیک از آقای دکترحسابی سئوال کردند و استاد به آن‌‌‌‌‌‌ها گفتند ، این مساله را از آقای دکتر خمسوی بپرسید ! به این معنا که بدون هیچ حسادتی ، آن دانشجویان را به آقای دکتر خمسوی ارجاع دادند ، کسی که در دانشکده فیزیک رقیبشان بود .
یک بار دیگر هم از آقای دکتر حسابی سئوال می‌شود : اگر بخواهید خودتان را با دکتر جناب و دکتر خمسوی مقایسه کنید ، چه می‌گویید ؟ استاد می‌گویند : " اگر حل یک مساله مثل رفتن از نقطه الف به نقطه ب باشد ، آقای دکتر خمسوی کوتاه‌‌‌‌‌‌ترین فاصله را طی می‌کنند ، تا از نقطه الف به نقطه ب برسند ، من یک منحنی را ، طی می‌کنم ، تا به آن نقطه برسم و دکتر جناب ، مسیری پیچیده‌تر را طی می‌کنند . "
این اقرار ، اقرار مهمی است . یعنیآقای دکتر حسابی تا این حد منصف بودند ، که استادی را که رقیبشان بود ، این‌گونه بالا ببرند . پس اینکه بعضی‌ها می‌گویند : دکتر حسابی مانع پیشرفت دکتر خمسوی در ایران شد ، صحت ندارد و مطلقا دروغ است .
ایشان به این چیزها حسادت نمی‌ورزیدند و بزرگوارانه به توانایی‌های دکتر خمسوی اشاره می‌کردند .
- اتهام باندبازی آقای دکتر حسابی در دانشکده علوم صحت دارد ؟
نخیر ، ما مطلقا چنین چیزی را احساس نکردیم .
باندبازی‌هایی‌‌‌‌‌‌که الان گاهی در جذب اعضای هیات علمی در دانشگاه‌های ایران دیده می‌شود ، مطلقا در مرام استاد نبود .
- پس در مجموع ، به نظر شما ، آقای دکتر حسابی در ایران ، بـیش از حد بزرگ نشده‌اند و تصویر فعلی از ایشان در افکار عمومی ، مطابق با واقع است .
آقای دکتر حسابی نظریات موجود در علم فیزیک را ، برای دانشجویان نقد می‌کردند و خودشان شخصا ، در آزمایشگاه حاضر می‌شدند و به دانشجویان خیلی چیزها را آموزش می‌دادند . در حالی‌که این‌کار ، اصلا جزء وظایف ایشان نبود .
من کم‌‌‌‌‌‌تر دیده‌ام استادان ، برای درس‌های تئوریک به آزمایشگاه بروند و امور عملی را به دانشجویان یاد بدهند .
آقای دکتر حسابی ، برای زمان خودشان ، فردی برجسته بودند . ایشان بنیان‌گذار علم فیزیک در ایران بودند . آقای دکتر حسابی ، نه تنها به عنوان بنیان‌گذار فیزیک ایران ، بلکه به عنوان یک فیزیکدان متفکر و یک انسان بسیار شریف ، باید حقشان محفوظ بماند ، نباید محسنات و امتیازات ایشان انکار شود .
متاسفانه در ایران فعلی ، یک روز افراد را به عرش می‌برند و روز دیگر ، به فرش ! بسیار ضروری است ، که با این منش‌های غیر اسلامی و غیر انسانی ، مبارزه شود .

*****************************************************
گزیده‌یی از مصاحبه جناب آقای دکتر گلشنی ، استاد برجسته فیزیک کشورمان ، با کیهان فرهنگی درمورد پروفسور حسابی ، پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران

استاد حسابی ، همواره ، خود را از لحاظ علمی ، در سطح روز (جهانی) ، نگاه می‌‌‌‌‌‌داشتند . دکتر مهدی گلشنی : من در حدود سال‌های دوم و سوم دانشکده به عنوان شاگرد با استاد حسابی ، آشنا شدم و با ایشان کلاس داشتم . کلاس درس اپتیک .
با این‌‌‌‌‌‌که چند سال بود استاد این درس را ، تدریس می‌‌‌‌‌‌کردند ، جزوه‌ ایشان ، مطابق روز بود . جزواتی بدون اطاله کلام و خلاصه . روش تدریس آقای دکتر حسابی طرح کلیات بود و وارد جزئیات نمی‌شدند .
 البته همین امر باعث می‌‌‌‌‌‌شد ، به زبان انگلیسی نیز تسلط پیدا کنیم ، به خصوص ، در آن زمان که تحلیل قضایا برای دانشجو خیلی مشکل بود و مجبور بود ، به دنبال منابع خارجی برود و با این تلاش تا سال سوم تمام مسائل حل بود .
 به این ترتیب قبل از رفتن به کلاس ایشان ، درس را مطالعه می‌کردیم تا آمادگی کامل درک مطلب جدید و مطرح شده را داشته باشیم و حالا پی ‌می‌برم که استاد چه هدفی داشتند و چه کار خوب و پرارزشی می‌کردند و این روش چقدر ارزشمند بود .
در مقطع فعلی ، دانشجو می‌خواهد که تمام مسایل را ، کاملا جویده و در اختیارش قرار دهیم در گذشته چنین چیزی نبود .
قدمای ما کتاب را خیلی مختصر می‌نوشتند و بعد شاگردانشان ، بر آن شرحی می‌‌‌‌‌‌دادند و بعد شاگرد دیگری شرح الشرح ، تهیه می‌‌‌‌‌‌کرد ، به طوری‌‌‌‌‌‌که می‌گویند : اگر کتاب تجرید خواجه نصیرالدین را ، فلان دانشمند شرح نکرده بود ، دیگران بعدها نمی‌توانستند آن را بفهمند .
به عقیده من ، در این مختصر نویسی تعمدی داشته‌اند و هدفشان این بوده که طالب دانش را به تعمق وادارند به طوری‌که می‌گویند : ابوریحان بیرونی ، بدون ذکر مثال ، مطلبی را عنوان می‌کرده و در مقابل پرسش شاگردان می‌گفته باید خودتان جستجو و تفحص کرده و ریشه مطالب را پیدا کنید ، یعنی آنان را به تفکر وا می‌‌داشته است .
 روش آقای دکتر حسابی هم به همین شکل بود و همین روش درست باعث شد ، هنگامی که برای دکترا به امریکا رفتم ، احساس کنم واقعا روی مسائل فیزیک تسلط دارم .
استاد حسابی یک پژوهنده بودند . در سال 76 که در امریکا بودم ، یکی از هم اتاقی‌هایم در دانشگاه پنسیلوانیا ، روزی مقاله‌یی آورد و گفت : این را هم‌وطن شما نوشته است ، که دیدم مقاله جناب دکتر حسابی است .
بعد دیگر شخصیت علمی ایشان خیلی جالب می‌‌‌‌‌‌باشد و آن این بود که همواره خودشان را ، از لحاظ دانش در سطح روز نگاه می‌‌داشتند و همواره از جریانات علمی نوین ، مطلع بودند .
استاد ، هیچ‌وقت دست از تحقیق نکشیدند . حتی در سن نود سالگی و دو سه ماه پیش از درگذشتشان ، که به اتفاق چند تن از دوستان خدمتشان رفتیم ، باز هم صحبت‌ها همه علمی بود و تازه‌ترین مساله فیزیک را مطرح می‌کردند .
این مورد کاملا نشان می‌داد ، که در آن سن و تا پایان عمر ، هنوز مباحث دانشی را ، دنبال می‌کنند و به آن علاقه دارند ، چون در وجودشان ، روحیه تحقیق وجود داشت.
استاد حسابی ، در انجام هر کاری ، تابع اصول بودند . درک این بُعد از روحیه ایشان ، برای من نعمت بزرگی بود .
در آن زمان‌‌‌‌‌‌که ما شاگرد استاد بودیم دوره تحصیلات دانشگاهی ، به صورت ترمی و نیم‌سالی نبود ، امتحانات در آخر هر سال تحصیلی ، برگزار می‌‌‌‌‌‌شد .
طی سال‌ها سوال استاندارد ایشان این بود که شما امسال چی خواندید ؟ ! دانشجو واقعا گیج می‌شد و می‌ماند و اکثرا به شرطی نمره می‌آورد ، که قبلا درست فکرکرده باشد که دقیقا چه خوانده ‌است ، تا بتواند توضیح درست بدهد .
استاد جزء معدود کسانی بودند ، که هم به جنبه‌های عملی فیزیک توجه داشتند و هم جنبه‌های نظری و برای قسمت عملی (کارگاهی و آزمایشگاهی) ارزش ویژه‌‌‌‌‌‌یی ، قایل بودند و خودشان به آزمایشگاه می‌آمدند و عملیات دانشجویان را بررسی می‌کردند .
یعنی در کارهای عملی و آزمایشگاهی ، شخصا و به طور جدی شرکت می‌‌‌‌‌‌ جستند . بسیاری از فیزیک‌دان‌ها یا صرفا دنبال کار تئوری هستند یا عملی . اما این دو مطلب را ما در ایشان جدای از هم ندیدیم .
استاد خاطره‌یی از تاسیس دانشگاه تهران داشتند و می‌گفتند : هنگامی‌‌‌‌‌‌که دانشکده فنی را بنیان گذاشتیم و دانشگاه فعالیتش را شروع کرد برای دانشجویان کارگاهی باز کردیم ، که بروند سوهانکشی و ارهکشی بکنند . روزی دیدیم که دانشجویان اعتصاب کرده‌اند و اعتراض می‌‌‌‌‌‌کنند که ما ، بچه‌های فلان خان و فلان مقام بالای کشور هستیم ، آن وقت شما ما را ، به کار عملگی وا داشته‌اید !
خلاصه کار این اعتصاب ، بالا گرفت و خبر به گوش وزیر وقت رسید و چند روز دانشگاه تعطیل شد و آخر وزیر از ایشان خواست با دانشجویان مماشات کنند .
ایشان پاسخ می دهند : " یا من باید رییس این‌جا باشم و دانشجویان را ، موظف به کار عملی نمایم و یا کس دیگری رییس بشود . کار عملی به این منظور است که در آینده ، هرکار و مسئولیتی که شما به این دانشجویان که فارغ التحصیلان فردا خواهند بود ، محول می‌‌‌‌‌‌کنید را ، به خوبی و درستی انجام دهند ."
وزیر ، پذیرفته بود ولی با این استدلال به ایشان جواب داده بود : "آخر به جز شما کسی را نداریم !" و مجبور شده بود بپذیرد و به دانشجویان معترض بگوید که کار عملی‌شان را ، مطابق نظر استاد انجام بدهند .
می‌بینید که در آن زمان ، انجام کارهای عملی در دانشکده به سادگی صورت نگرفته و با ایشان مقابله‌ها و دشمنی‌ها کرده‌اند . من فکر می‌کنم هنوز هم این حالت در ایرانی‌ها وجود دارد و از انجام کارهای دستی چندان استقبال نمی‌کنند و شاید بتوانم بگویم که عار دارند . علاوه بر این استاد بر این عقیده بودندکه انجام کارهای تجربی و عملی زمینه بروز بسیاری از خلاقیت‌ها می‌‌‌‌‌‌باشد .
آقای دکترحسابی ، از معدود کسانی هستند ، که برای اولین بار در ایران ، کتاب علمی تالیف کردند ، قبل از ایشان ، اکثر کتاب‌های علمی ، ترجمه بود . من بارها شاهد بودم ، که برای نوشتن یک صفحه ، چندین کتاب را ، با دقت و حوصله بسیار می‌خواندند تا دو سطر بنویسند .
ایشان اول یادداشت‌هایشان را ، به فرانسه برمی‌داشتند و بعد یکی یکی آن‌ها را ، اصلاح ‌کرده و بعد به فارسی ترجمه و ویراستاری و آماده چاپ می‌کردند .
یکی از آثار ایشان کتاب حالت جامد است ، که کاملا تالیفی است و هم‌چنین دیگر آثارشان ، که فکر می‌کنم نیازی به توصیف نداشته ‌باشد .
پشتکار آقای دکتر حسابی در انجام هرکاری بسیار چشم‌گیر بود ، حتی برای چاپ یک کتاب ، با وجود نفوذی که داشتند ، صد بار تماس می‌گرفتند ، زیرا ، چاپخانه از یک چاپ علمی دقیق ، شانه خالی کرده ، اذیت می‌‌‌‌‌‌کرد .
گاهی هم من یا آقای مقبلی دبیر آزمایشگاه ایشان به چاپخانه دانشگاه می‌رفتیم تا اصلاح دقیق را ، اعمال کند . تازه پول چاپ کتاب را هم به ما می‌دادند تا بین کارگران چاپخانه ، تقسیم کنیم ، شاید که کتاب زودتر چاپ شود . آقای دکتر حسابی ، معتقد بودند که باید با سماجت پشتِ کار را گرفت ، تا به آخر برسد .
مساله دیگری که باید جدا مطرح شود و رسانه‌ها به آن توجه کنند ، این است که کاغذبازی یکی از عوامل مهم بازدارنده کارهای تحقیقاتی در ایران است ، که متاسفانه همیشه این مشکل ، بر سرراه محققین ایرانی وجود داشته و دارد و استاد هم ، از این موضوع واقعا رنج کشیدند و با آن مبارزه می‌‌‌‌‌‌کردند ، اما با کمال تاسف ، نفوذ و شخصیت ایشان هم نتوانست ، چاره‌ساز باشد .
به قول استاد حسابی ، محقق باید وسایل تحقیق را ، در اختیار داشته باشد تا برای یک خرید کوچک ، مجبور نباشد ، شش رنگ کاغذ پر کند . محقق نباید در چم و خم مسایل اداری اسیر شود !

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
گزیده‌یی از مصاحبه خبرگزاری فارس
با جناب آقای دکتر گلشنی
فیزیک‌دان نامی و نظریه‌پرداز ایرانی، پژوهشگر و مترجم،
استاد دانشگاه صنعتی شریف و عضو شورای انقلاب فرهنگی،
چهره ماندگار و برنده کتاب سال،
دارنده بزرگ‌ترین جایزه جهانی در زمینه علم و دین،
عضو انجمن استادان امریکا، عضو انجمن اروپایی علم و الهیات و عضو آکادمی علوم جهان اسلام
در مورد پروفسور حسابی

جناب ایشان، در بخشی از مصاحبه خود، بیان می‌کنند که خاطرات تلخشان معمولا در دانشگاه (صنعتی شریف) ؛ از رفتار نامهربانانه و غیر انسانی برخی از همکاران در آن دانشگاه بوده است و در پاسخ به اظهارات کذب یکی از شاگردان استاد حسابی و مدعی دانش فلسفه، به صراحت گفته‌اند :
"من پیش از شما، در دانشگاه و نزد استاد حسابی، درس می‌خواندم ؛ در زمان شما، دیگر جناب آقای دکتر حسابی تدریس نمی‌کردند ."
یعنی با شجاعت، گله‌مند عدم صداقت فرد مدعی، درباره شخصیت، منش، کنش و رفتار علمی و اجتماعی پروفسور حسابی، در هنگامه تدریس در کلاس‌های درسی دانشگاه (دانشکده علوم) می‌شوند .
ایشان، همچنین یادآور می‌شوند، که :
"جناب آقای دکتر حسابی، شخصی متفکر و بسیار عمیق بودند، و مانند هر استاد واقعی، انتظار داشتند، شاگردانشان، اول مقدمات را بخوانـند، و بعد، سر کلاس عمیق ایشان، حاضر شوند . "
آقای دکتر گلشنی می‌گویند :
"بهره علمی‌که ما، از آقای دکتر حسابی، می‌بردیم، بسیار ذی‌قیمت بود، زیرا ایشان، علم فیزیک را، خوب فهمیده بودند، و این چیزی بود، که در آن زمان، بسیار نادر بود ."
جناب ایشان همچنین، به ارتباط عمیق استاد، با فلاسفه و متفکرین کشور، مانند حضرت علامه جعفری، استاد بزرگ این مهم، در آن روزها، نام می‌بردند .

و با کمال تاسف، ابراز می‌دارند، که :
"بعضی کسان، در سال‌های اخیر، در مورد آقای دکتر حسابی، قضاوت‌های غیر منصفانه‌یی کرده‌اند ."
و در پاسخ به آن مغرضان می‌گویند :
"به نظر من، جناب پروفسور حسابی، نابغه بودند !
و حتی، یادآور می‌شوند که :
نوابغ بعدهای مختلف دارند ."
جناب دکتر گلشنی، آقای دکتر حسابی را، متفکری عمیق می‌نامند !
و در مورد پروفسور حسابی، با تاکید می‌گویند، که :
"حتی عمیق‌تر از همه هم‌دوره یی‌ها و همگنان خود بودند ."
آقای گلشنی، به این مدعیان، می‌آموزند، که :
سبک فیزیک آن روز، با امروز فرق داشت، و آن زمان، این انبوه مقاله‌نویسی که امروزه، رایج شده است، وجود نداشت .
و مجددا می‌فرمایند، که :
" آقای دکتر حسابی متفکری بزرگ بوده‌اند . "
و به شایستگی ریزبینی‌های خاص استاد در علم فیزیک و علوم و تحقیقات را، مورد قدردانی قرار می‌دهند .
و باز، در مقام مقایسه، تاکید می‌کنند که :
"چنین مشخصه ویژه‌یی را، در بقیه استادان بزرگ آن روز، ندیده‌اند ! حتی بین استادانی که واقعا خوب بوده‌اند !
جناب گلشنی، استاد حسابی را، متمایز و ممتاز می‌نامند . "
و در بیانی سنجیده و متوازن، بلافاصله نام پروفسور اینشتین را مطرح می‌کنند :
"اینشتین را فقط یک فیزیک‌دان نمی‌دانم، بلکه به عنوان یک فیزیک‌دان تحسین می‌کنم ."
یعنی درست همان ویژگی که، در مورد شخصیت پروفسور حسابی بیان کرده بودند .
و در ادامه سخنان خود، می‌گویند که :
" پروفسور اینشتین، چندین سوال بنیادی و اساسی را، در علم فیزیک مطرح کرد، که برخی از این سوالات فلسفی بود ."
و در همین قیاس متوازن می‌فرمایند :
" نابغه، کسی است، که زود می‌فهمد، به حاقّ مطلب پی می‌برد و سرنخ را، به نابغه بعدی می‌دهد . "

و در این مقایسه، همین ویژگی را، در شخصیت ابن سینای کبیر ایران عزیز خودمان، مانند شخص استاد حسابی برمی‌شمارند !


 
 



 
         
     
■ زندگی نامه     ■ فرهنگی     ■ پژوهشی - صنعتی     ■ گالری    
                       
» شرح زندگی     » چاپ و انتشار     » تئوری استاد     » گالری عکس    
» خانواده     » موزه     » مکانیک و هیدرودینامیک     » گالری فیلم    
» فرهنگی، هنری     » کتابخانه     » هوش مصنوعی     » گالری پوستر    
» تحقیقات     » فرهنگ ایرانی     » فیزیک ذرات بنیادی و حرارت     » تور مجازی بنیاد    
» کتاب ها     » مراسم و سخنرانی ها     » الکترونیک و اپتیک          
» رساله ها، مقالات و سخنرانی ها     » جوایز                
» موسسات     » نشست های علمی – فرهنگی بنیاد     ■ زیست محیطی          
» خدمات و مشاغل     » رسانه ها                
» دوستان، همکاران، شاگردان           » سازمان ملل، ارتقاء زیست محیطی بنیاد          
» نشان ها و مدارک بین المللی     ■ تازه ها     » فعالیت های زیست محیطی          
» کنفرانس ها و عضویت ها           » نشست های زیست محیطی          
» جملات برجسته استاد     » تازه های تارنما     » نمایشگاه های زیست محیطی          
» بورس پروفسور حسابی         » فضای زیست محیطی بنیاد (عکس)          
 
         
  کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بنیاد پروفسور حسابی می باشد. 1395- 1348