|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
گزیدهیی از مصاحبه جنــــــــــاب آقای دکتر گلشنی ، استاد برجسته فیزیک کشورمان ، با کیهان فرهنگی در مورد پروفسور حسابی ، پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران .
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
اخیرا ، باز هم ، همان چند نفر همیشگی ، که داشتههای زندگی خود را ، به طور مستقیم و غیرمستقیم ، از پروفسور حسابی دارند ، در سایتهایی با عنوانهای متفاوت ، مطالبی را در مورد ایشان نوشتهاند ، که مورد اعتراض عمیق مردم قدردان کشورمان ، قرار گرفته است ، ولی جناب آقای دکتر گلشنی ، یار و یاور پروفسور حسابی ، در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران ، که طی سالهای متمادی ، همکار نزدیک ایشان و شاهد امور بودهاند ، نقاط نظر روشنگرانه و ارزشمند خود در مورد استاد دکتر سید محمود حسابی را بیان داشتند ، که براساس اتفاق نظر همکاران و هیئت امنای بنیاد ، به این نتیجه رسیدیم ، برداشتهایی از مصاحبه ایشان را ، به نظرتان برسانیم :
گزیدهیی از :
مصاحبه جناب آقای دکتر مهدی گلشنی ،
استاد برجسته علم فیزیک کشورمان در گفتگو با عصر ایران
: |
|
|
پروفسور حسابی ، فیزیکدانی فکور و بزرگوار بودند
|
|
|
عصر ایران ؛ هومان دوراندیش :
دکتر مهدی گلشنی ، مدیر گروه فلسفه علم و رییس پیشین دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف ، در گفتگو با عصر ایران ، جایگاه علمی ، منش و خصائل اخلاقی و نیز ، شیوه تدریس و نگرش پروفسور حسابی ، به علم فیزیک را شکافتند .
دکتر مهدیگلشنی معتقد هستند :آقای دکترحسابی ، نه فقط بنیانگذار علم فیزیک در ایران ، بلکه متفکری عمیق بودند و جنبههای فلسفی فیزیک را ، نیز به خوبی درک میکردند .
کلاسهای درس آقای دکترحسابی ، برای مبتدیان سودمند نبود ، اما دانشجویان داناتر از کلاسهای ایشان بهرههای فراوان میبردند .
- ابتدا مختصرا درباره سابقه آشنایی خودتان با آقای دکتر حسابی ، توضیح بفرمایید .
بنده در سال 1336 وارد دانشکده فیزیک دانشگاه تهران شدم . از سال دوم دانشجویی ، با آقای دکتر حسابی کلاس درس اپتیک داشتم .
جناب دکتر در کلاس درس همواره بر روی نکاتی که توضیح میدادند ، پیشاپیش خیلی فکر میکردند و لُبِّ مطالب را میگفتند . در مطالب فشردهییکه درکلاس مطرح مینمودند ، نکات قابل استفاده فراوانی وجود داشت ، که درکتاب نبود . بنابراین ، کلاس ایشان برای همه قابل استفاده نبود ، مگر اینکه شما قبلا مطالب ضروری لازم زیربنایی را میدانستید که در این صورت ، برای شما خیلی مفید بود .
به عنوان مثال ، من خودم دست به کار خواندن یک کتاب انگلیسی اپتیک (کتاب جنکینز و وایت) شدم که همین باعث شد سر کلاس که حاضر میشدیم ، استفاده کامل ببریم .
ضمنا این کار خیلی برای من و دیگر دانشجویان برکت داشت ، زیرا خواندن آن کتابهای خارجی (انگلیسی) موجب پیشرفت زبان انگلیسی ما شد .
حُسنِ دیگر جناب دکتر حسابی این بود ، که خودشان به آزمایشگاه میآمدند و با اینکه این کار وظیفه ایشان نبود و آزمایشگاه مدرس داشت ، درباره جزئیترین مسائل ، شخصا توضیح میدادند ، به طور مثال : مطالبی مانند تغییر جهت پلاریزاسیون نور توسط تیغه پلاریزور . . . .
آن موقع ، دوره لیسانس فیزیک سه ساله بود . بعد از اینکه سال سوم تمام شد و من با همین مدرک لیسانس به آمریکا رفتم ، به عنوان دانشجوی دکترا در امتحان جامع دانشگاه قبول و در دانشگاه برکلی کالیفرنیا پذیرفته شدم ؛ البته با این شرط ، که پس از یک سال ، امتحان بدهیم و اگر در آن امتحان موفق میشدیم ، دوره دکترا را ادامه میدادیم وگرنه فوق لیسانس میگرفتیم و به ایران بازمیگشتیم ؛ من در آن امتحان جامع ، بالاترین نمره را از درس اپتیک گرفتم ؛ درسی که استادش در دانشگاه تهران ، جناب دکتر حسابی بودند .
استاد شخص فکوری بودند و جنبههای فلسفی فیزیک را هم اولین بار ایشان ، به ما معرفی کردند .
من در امریکا ابعاد فلسفی فیزیک را بیشتر دنبال کردم ، ولی ریشه این گرایش در من ، محصول کلاس درس آقای دکتر حسابی بود .
در سال 77- 1976 در دانشگاه پنسیلوانیا فرصت مطالعاتی داشتم . در آن دانشگاه ، اتاقی در اختیار من بود که یکی از اساتید بازنشسته آن دانشگاه هم در همانجا با من هم اتاق بود . او هفتهای یکی دو بار به دانشگاه میآمد و با هم صحبت و بحث میکردیم . آن استاد آمریکایی ، خیلی زیاد از آقای دکتر حسابی تعریف میکرد .
از نظر او اینکه استاد با وجود سن بالا ، هنوز روحیه علمیشان را حفظ کرده بودند ، بسیار قابل تحسین بود .
- یعنی شما از سال 1339 تا اواسط دهه 1360 ، دیگر با آقای دکتر حسابی رابطهای نداشتید ؟
چرا ، در یک سمینار در اواسط دهه 1360 ، سمینار سالیانه فیزیک که در شیراز برگزار شد . قرار شد در آن سمینار ، از جناب دکتر حسابی ، تجلیل شود و بنده هم یکی از سخنرانان آن همایش بودم .
علاوه بر آن در منزل ایشان ، بنده به اتفاق دکتر حداد عادل ، دکتر پور جوادی ، دکتر توسلی و دکتر منصوری به دیدن جناب دکتر حسابی رفتیم و دوباره موفق به دیدن ایشان شدم .
وقتی خدمتشان رسیدیم ، راجع به تاسیس دوره دکترای فیزیک در دانشگاه صنعتی صحبت میکردیم ، ایشان اظهار میداشتند ، تنها بیمی که در این کار میرود ، این است که شاید هر دانشکده کوچکی ، بدون در نظر گرفتن امکانات لازم بیاید و اقدام به راه انداختن دوره دکترا نماید و سطح علم را پایین بیاورد . استاد حسابی ، به استانداردها خیلی اهمیت میدادند .
استاد در همان جلسه ، از صحبتهایشان با پروفسور اینشیتن و اینکه او ایشان را ، به انریکو فرمی در شیکاگو ، ارجاع داده بود و از برخورد خیلی خوبی که داشت ، تعریف کردند .
در آن جلسه ، خاطره وزنه بزرگ طلا ، که در اختیارشان گذاشته بودند تا آزمایششان به خوبی ، انجام شود را نیز بیان کردند .
وقتی هم که میخواستیم از جلسه خارج شویم ، یک مجله انگلیسی آوردند و گفتند این دیدگاهی که الان در QCD (نظریهیی در فیزیک ذرات بنیادی) درباره بعضی پتانسیلها مطرح میشود ، در نظریه خودشان نیز وجود دارد .
این صحبت خود جناب دکتر حسابی بود و هیچ غلوی در سخنانشان نبود .
در دهه60 که رییس دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف بودم و دوره دکتری فیزیک را در دانشگاه صنعتی شریف ایجاد میکردیم ، پروفسور عبدالسلام ، برنده جایزه نوبل فیزیک را ، به ایران دعوت کردیم تا دوره دکترای فیزیک را ، افتتاح کنند .
پس از مراسم به اتفاق ایشان ، به شیراز رفتیم تا دوره دکتری فیزیک دانشگاه شیراز را ، هم افتتاح کنند . در آن جلسات هم آقای دکتر حسابی ، تشریف داشتند .
بعدا هم ، در جلسهیی که در سازمان انرژی اتمی ، به مناسبت افتتاح "ساختمان یادمان دکتر حسابی" برپا شد ، پروفسور عبدالسلام ، پروفسور حسابی و علامه جعفری حضور داشتند و بنده هم آن جا بودم .
میخواهم بگویم ، بنده استاد حسابی را ، مجددا ، ملاقات کردم .
بعضی از کسانی که درباره ایشان صحبتهایی کردهاند ، به افراط و تفریط رسیدهاند . من از این متعجبم ، چنین افرادیکه با آقای دکتر حسابی ، کلاس نداشتهاند ، چگونه به خودشان اجازه میدهند ، اینطور اظهار نظر کنند .
بعضیها از دانشگاه الزهرا و جاهای دیگر حرفهایی به شدت منفی را ، مطرح کردند . این افراد مطلقا شاگرد دکتر حسابی نبودهاند . اینها تحت تاثیر دیگران زیادهروی کردند .
- آیا آقای دکتر حسابی نظریهای در علم فیزیک داشتند ؟
البته ! بنده رساله کوتاهی مربوط به سال 1977 ( دو سال قبل از انقلاب ) از ایشان دیدم ، که ریاضیات نظریه ایشان را در برداشت . آقای دکترحسابی ، خودشان هم نزد ما گفتند ، که نظریهای داشتهاند و در آن جلسه فقط یک بُعد از آن را ، توضیح دادند . ایشان دنبال این بودند ، که مشکل تکینگیهای مربوط به ذرات نقطهیی را ، حل کنند و لذا ، سراغ ذرات بینهایت گسترش یافته رفتند ؛ ذراتی که انرژی آنها ، توزیعی پیوسته در فضا دارد و در بینهایت ، چگالی آن به سمت صفر ، میل میکند . همین کافی است که دغدغههای بنیادی ایشان را ، نشان دهد .
آقای دکترحسابی ، یک فیزیکدان طوطیگونه نبودند . ایشان عمیقا در علم فیزیک تامل کرده بودند .
به همین دلیل ، سر کلاس نور ، ایرادهایی که « دوبروی» به نظریه حاکم کوانتوم وارد کرده بود را ، برای ما توضیح میدادند .
این کاری است که استادهای دیگر ، کمتر انجام میدهند . اما جناب دکتر حسابی ، عمیقترین ایرادهایی که درک و طرح آنها ، ریزبینیها و تیزبینیهای ظریفی لازم داشت را ، توضیح میدادند . من خودم در سمینار بزرگی که در موسسه آموزش عالی پاریس برگزار شده بود ، شرکت داشتم . یکی از افراد حاضر در آن سمینار بینالمللی ، یک فیزیکدان معروف هندی الاصل ، به نام «پروفسور سودارشان» بود که از «تگزاس آمریکا» آمده بود . سخنرانی او که تمام شد ، آقای دکتر حسابی به سمت من که در انتهای سالن ایستاده بودم ، آمدند و رو به من کردند و گفتند : این فیزیکدان برجسته ، وقتی که از احتمال منفی سخن میگوید ، اصلا متوجه هست که چه میگوید ؟ میخواهم بگویم پروفسور حسابی خیلی ریزبین بودند .
آن وقتها ،کسی در ایران ، از نظریههای رایج در علم فیزیک ، انتقاد نمیکرد . سکوت و تبعیت محض حاکم بود .
جناب دکتر حسابی دانشمندی صاحب نظر بودند و میدانستند چه میگویند .
پس اینطور نبود که فقط یک استاد فیزیک بوده باشند .
سطح تفکر دکتر حسابی بالا بود !
نگرش انتقادی ایشان در قبال نظریههای علم فیزیک ، خودش کمتر از یک نظریه ارزش نداشت .
ایشان در قحط الرجال هفتاد سال قبل در ایران ، دانشکده علوم و دانشکده فنی را تاسیس کردند .
جناب آقای دکتر حسابی استاد خوبی بودند !
اگر کسی شیوه تدریسشان را میدانست و جزوات ایشان را قبل از کلاس مرور میکرد ، میتوانست از کلاس استفاده زیادی بکند .
کسانیکه میگویند کلاس آقای دکتر حسابی به درد نمیخورد حرفهای ایشان را در کلاس درس نمیفهمیدند .
آقای دکتر حسابی استاد ممتازی بودند .
- در واقع ، مطابق توضیح شما ، شیوه تدریس استاد متناسب با فهم مبتدیان نبود .
نباید فراموش کنیم ، دورانی که آقای دکتر حسابی فیزیک میخواندند ، دوران دیگری بود .
حتی زمانی که به ما فیزیک درس میدادند ، دوره آغاز انقلاب در نظریههای فیزیک بود و تازه یکی دو تئوری داشت جا میافتاد . الان دیگر علم فیزیک خیلی پیشرفت کرده است .
- منظورتان از جا افتادن تدریجی تئوریها ، دقیقا چیست ؟
یعنی ، آغاز نظریه کوانتوم و نظریه نسبیت عام . این نظریهها ، هنوز مثل نظریه نیوتون نشده بودند که مقبولیت عام یافته باشند . یعنی علم فیزیک ، در حال رشد بود . فیزیکدانانیکه از آنها نام بردم ، همگی متعلق به دهههای پیشرفت و جهش علم فیزیک هستند ، اماآقای دکتر حسابی در زمان خودشان ، یک فیزیکدان برجسته بودند .
- رشد علم در این بحث ، چه ارتباطی به برجستهتر بودن فیزیکدانان جدید دارد ؟
زمینههای نظری فراهمتر شده ، بعضی معماها حل شده و امکان اظهار نظر هم بیشتر شده است . در قدیم ، یک مکتب علمی حاکم بود و کسی هم در برابرش مقاومت نمیکرد ، همه تسلیم آن مکتب بودند . نظرهای مخالف خیلی رایج نبود ، اما الان جوّ تغییر کرده است .
- این تصورکه آقای دکتر حسابی ، به چهار زبان مسلط بودند ، ادیب و موزیسین بودند ، حافظ قرآن و گلستان و دیوان حافظ و . . . بودند ، واقعیت دارد ؟
جناب دکتر در بیروت درس خوانده بودند . پس عربی دانستن ایشان استبعادی ندارد . ایشان بر زبان فرانسه مسلط بودند ، چون در آنجا دکترا گرفته بودند و زبان انگلیسی را هم خودمان دیده بودیم که بسیار خوب میدانستند . اصلا ، بعید نمیدانم که زبان آلمانی را هم بلد بوده باشند . چیز عجیبی نیست .
ضمنا ، جناب دکتر حسابی ، به موسیقی علاقمند بودند و اطلاعات خوبی در این زمینه داشتند . ایشان در مورد گامهای موسیقی ایرانی تحقیق میکردند و در این زمینه ، جناب دکتر برکشلی با استاد ، مشورت و همکاری میکردند .
آقای دکتر حسابی اطلاعات خوبی هم در زمینه ادبیات داشتند . ایشان به ریشه لغات خیلی اهمیت میدادند و در پی آن بودند که برای لغات فرنگی ، معادل فارسی سره بگذارند . در این هم تردیدی نیست .
در این همکه به کتابهای خارج از رشته فیزیک ، یعنی به سایر علوم رجوع میکردند ، شکی نیست . چه در غیر این صورت ، نمیتوانستند در جلسات مشترک با علامه جعفری شرکت کنند . آقایان دکتر حسابی ، دکتر هشترودی و علامه جعفری با یکدیگر جلساتی داشتند . علامه جعفری با آقای دکتر حسابی درباره مباحث فلسفی بحث میکردند و همیشه از ایشان به نیکی یاد میکردند .
- در واقع شما معتقدید : تصویری که از آقای دکتر حسابی در جامعه ایران ترسیم شده ، تقریبا مطابق با واقعیت است .
سخن من این است : غلو نمیباشد . جناب دکتر حسابی واقعا آدم حسابی بودند !
- ماجرای رابطه آقای دکتر حسابی و دکتر خمسوی چه بوده است ؟
در این باره ، دو خاطره را ، برای شما تعریف میکنم ، تا به نگرش و شخصیت استاد پی ببرید .
آقای دکتر حسابی ، در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران سالها با آقای دکتر خمسوی ، همکار بودند .
البته دکتر خمسوی خیلی قبل از ما دانشجوی فیزیک دانشگاه تهران و شاگرد آقای دکتر حسابی بودند و خیلی هم به خانه استاد ، رفت و آمد داشتند .
ایشان تعریف میکردند ، که یک بار عدهیی آمدند درباره یک مساله فیزیک از آقای دکترحسابی سئوال کردند و استاد به آنها گفتند ، این مساله را از آقای دکتر خمسوی بپرسید ! به این معنا که بدون هیچ حسادتی ، آن دانشجویان را به آقای دکتر خمسوی ارجاع دادند ، کسی که در دانشکده فیزیک رقیبشان بود .
یک بار دیگر هم از آقای دکتر حسابی سئوال میشود : اگر بخواهید خودتان را با دکتر جناب و دکتر خمسوی مقایسه کنید ، چه میگویید ؟ استاد میگویند : " اگر حل یک مساله مثل رفتن از نقطه الف به نقطه ب باشد ، آقای دکتر خمسوی کوتاهترین فاصله را طی میکنند ، تا از نقطه الف به نقطه ب برسند ، من یک منحنی را ، طی میکنم ، تا به آن نقطه برسم و دکتر جناب ، مسیری پیچیدهتر را طی میکنند . "
این اقرار ، اقرار مهمی است . یعنیآقای دکتر حسابی تا این حد منصف بودند ، که استادی را که رقیبشان بود ، اینگونه بالا ببرند . پس اینکه بعضیها میگویند : دکتر حسابی مانع پیشرفت دکتر خمسوی در ایران شد ، صحت ندارد و مطلقا دروغ است .
ایشان به این چیزها حسادت نمیورزیدند و بزرگوارانه به تواناییهای دکتر خمسوی اشاره میکردند .
- اتهام باندبازی آقای دکتر حسابی در دانشکده علوم صحت دارد ؟
نخیر ، ما مطلقا چنین چیزی را احساس نکردیم .
باندبازیهاییکه الان گاهی در جذب اعضای هیات علمی در دانشگاههای ایران دیده میشود ، مطلقا در مرام استاد نبود .
- پس در مجموع ، به نظر شما ، آقای دکتر حسابی در ایران ، بـیش از حد بزرگ نشدهاند و تصویر فعلی از ایشان در افکار عمومی ، مطابق با واقع است .
آقای دکتر حسابی نظریات موجود در علم فیزیک را ، برای دانشجویان نقد میکردند و خودشان شخصا ، در آزمایشگاه حاضر میشدند و به دانشجویان خیلی چیزها را آموزش میدادند . در حالیکه اینکار ، اصلا جزء وظایف ایشان نبود .
من کمتر دیدهام استادان ، برای درسهای تئوریک به آزمایشگاه بروند و امور عملی را به دانشجویان یاد بدهند .
آقای دکتر حسابی ، برای زمان خودشان ، فردی برجسته بودند . ایشان بنیانگذار علم فیزیک در ایران بودند . آقای دکتر حسابی ، نه تنها به عنوان بنیانگذار فیزیک ایران ، بلکه به عنوان یک فیزیکدان متفکر و یک انسان بسیار شریف ، باید حقشان محفوظ بماند ، نباید محسنات و امتیازات ایشان انکار شود .
متاسفانه در ایران فعلی ، یک روز افراد را به عرش میبرند و روز دیگر ، به فرش ! بسیار ضروری است ، که با این منشهای غیر اسلامی و غیر انسانی ، مبارزه شود .
*****************************************************
گزیدهیی از مصاحبه جناب آقای دکتر گلشنی ، استاد برجسته فیزیک کشورمان ، با کیهان فرهنگی درمورد پروفسور حسابی ، پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران
استاد حسابی ، همواره ، خود را از لحاظ
علمی ، در سطح روز (جهانی) ، نگاه میداشتند . دکتر
مهدی گلشنی : من در حدود سالهای دوم و سوم دانشکده به
عنوان شاگرد با استاد حسابی ، آشنا شدم و با ایشان کلاس
داشتم . کلاس درس اپتیک .
با اینکه چند سال بود استاد این درس را ، تدریس
میکردند ، جزوه ایشان ، مطابق روز بود . جزواتی
بدون اطاله کلام و خلاصه . روش تدریس آقای دکتر حسابی طرح
کلیات بود و وارد جزئیات نمیشدند .
البته همین امر باعث میشد ، به زبان انگلیسی نیز
تسلط پیدا کنیم ، به خصوص ، در آن زمان که تحلیل قضایا
برای دانشجو خیلی مشکل بود و مجبور بود ، به دنبال منابع
خارجی برود و با این تلاش تا سال سوم تمام مسائل حل بود .
به این ترتیب قبل از رفتن به کلاس ایشان ، درس را مطالعه
میکردیم تا آمادگی کامل درک مطلب جدید و مطرح شده را
داشته باشیم و حالا پی میبرم که استاد چه هدفی داشتند و
چه کار خوب و پرارزشی میکردند و این روش چقدر ارزشمند بود
.
در مقطع فعلی ، دانشجو میخواهد که تمام مسایل را ، کاملا
جویده و در اختیارش قرار دهیم در گذشته چنین چیزی نبود .
قدمای ما کتاب را خیلی مختصر مینوشتند و بعد شاگردانشان ،
بر آن شرحی میدادند و بعد شاگرد دیگری شرح الشرح ،
تهیه میکرد ، به طوریکه میگویند : اگر کتاب
تجرید خواجه نصیرالدین را ، فلان دانشمند شرح نکرده بود ،
دیگران بعدها نمیتوانستند آن را بفهمند .
به عقیده من ، در این مختصر نویسی تعمدی داشتهاند و
هدفشان این بوده که طالب دانش را به تعمق وادارند به
طوریکه میگویند : ابوریحان بیرونی ، بدون ذکر مثال ،
مطلبی را عنوان میکرده و در مقابل پرسش شاگردان میگفته
باید خودتان جستجو و تفحص کرده و ریشه مطالب را پیدا کنید
، یعنی آنان را به تفکر وا میداشته است .
روش آقای دکتر حسابی هم به همین شکل بود و همین روش درست
باعث شد ، هنگامی که برای دکترا به امریکا رفتم ، احساس
کنم واقعا روی مسائل فیزیک تسلط دارم .
استاد حسابی یک پژوهنده بودند . در سال 76 که در امریکا
بودم ، یکی از هم اتاقیهایم در دانشگاه پنسیلوانیا ، روزی
مقالهیی آورد و گفت : این را هموطن شما نوشته است ، که
دیدم مقاله جناب دکتر حسابی است .
بعد دیگر شخصیت علمی ایشان خیلی جالب میباشد و آن
این بود که همواره خودشان را ، از لحاظ دانش در سطح روز
نگاه میداشتند و همواره از جریانات علمی نوین ، مطلع
بودند .
استاد ، هیچوقت دست از تحقیق نکشیدند . حتی در سن نود
سالگی و دو سه ماه پیش از درگذشتشان ، که به اتفاق چند تن
از دوستان خدمتشان رفتیم ، باز هم صحبتها همه علمی بود و
تازهترین مساله فیزیک را مطرح میکردند .
این مورد کاملا نشان میداد ، که در آن سن و تا پایان عمر
، هنوز مباحث دانشی را ، دنبال میکنند و به آن علاقه
دارند ، چون در وجودشان ، روحیه تحقیق وجود داشت.
استاد حسابی ، در انجام هر کاری ، تابع اصول بودند . درک
این بُعد از روحیه ایشان ، برای من نعمت بزرگی بود .
در آن زمانکه ما شاگرد استاد بودیم دوره تحصیلات
دانشگاهی ، به صورت ترمی و نیمسالی نبود ، امتحانات در
آخر هر سال تحصیلی ، برگزار میشد .
طی سالها سوال استاندارد ایشان این بود که شما امسال چی
خواندید ؟ ! دانشجو واقعا گیج میشد و میماند و اکثرا به
شرطی نمره میآورد ، که قبلا درست فکرکرده باشد که دقیقا
چه خوانده است ، تا بتواند توضیح درست بدهد .
استاد جزء معدود کسانی بودند ، که هم به جنبههای عملی
فیزیک توجه داشتند و هم جنبههای نظری و برای قسمت عملی
(کارگاهی و آزمایشگاهی) ارزش ویژهیی ، قایل بودند و
خودشان به آزمایشگاه میآمدند و عملیات دانشجویان را بررسی
میکردند .
یعنی در کارهای عملی و آزمایشگاهی ، شخصا و به طور جدی
شرکت می جستند . بسیاری از فیزیکدانها یا صرفا
دنبال کار تئوری هستند یا عملی . اما این دو مطلب را ما در
ایشان جدای از هم ندیدیم .
استاد خاطرهیی از تاسیس دانشگاه تهران داشتند و میگفتند
: هنگامیکه دانشکده فنی را بنیان گذاشتیم و دانشگاه
فعالیتش را شروع کرد برای دانشجویان کارگاهی باز کردیم ،
که بروند سوهانکشی و ارهکشی بکنند . روزی دیدیم که
دانشجویان اعتصاب کردهاند و اعتراض میکنند که ما ،
بچههای فلان خان و فلان مقام بالای کشور هستیم ، آن وقت
شما ما را ، به کار عملگی وا داشتهاید !
خلاصه کار این اعتصاب ، بالا گرفت و خبر به گوش وزیر وقت
رسید و چند روز دانشگاه تعطیل شد و آخر وزیر از ایشان
خواست با دانشجویان مماشات کنند .
ایشان پاسخ می دهند : " یا من باید رییس اینجا باشم و
دانشجویان را ، موظف به کار عملی نمایم و یا کس دیگری رییس
بشود . کار عملی به این منظور است که در آینده ، هرکار و
مسئولیتی که شما به این دانشجویان که فارغ التحصیلان فردا
خواهند بود ، محول میکنید را ، به خوبی و درستی
انجام دهند ."
وزیر ، پذیرفته بود ولی با این استدلال به ایشان جواب داده
بود : "آخر به جز شما کسی را نداریم !" و مجبور شده بود
بپذیرد و به دانشجویان معترض بگوید که کار عملیشان را ،
مطابق نظر استاد انجام بدهند .
میبینید که در آن زمان ، انجام کارهای عملی در دانشکده به
سادگی صورت نگرفته و با ایشان مقابلهها و دشمنیها
کردهاند . من فکر میکنم هنوز هم این حالت در ایرانیها
وجود دارد و از انجام کارهای دستی چندان استقبال نمیکنند
و شاید بتوانم بگویم که عار دارند . علاوه بر این استاد بر
این عقیده بودندکه انجام کارهای تجربی و عملی زمینه بروز
بسیاری از خلاقیتها میباشد .
آقای دکترحسابی ، از معدود کسانی هستند ، که برای اولین
بار در ایران ، کتاب علمی تالیف کردند ، قبل از ایشان ،
اکثر کتابهای علمی ، ترجمه بود . من بارها شاهد بودم ، که
برای نوشتن یک صفحه ، چندین کتاب را ، با دقت و حوصله
بسیار میخواندند تا دو سطر بنویسند .
ایشان اول یادداشتهایشان را ، به فرانسه برمیداشتند و
بعد یکی یکی آنها را ، اصلاح کرده و بعد به فارسی ترجمه
و ویراستاری و آماده چاپ میکردند .
یکی از آثار ایشان کتاب حالت جامد است ، که کاملا تالیفی
است و همچنین دیگر آثارشان ، که فکر میکنم نیازی به
توصیف نداشته باشد .
پشتکار آقای دکتر حسابی در انجام هرکاری بسیار چشمگیر بود
، حتی برای چاپ یک کتاب ، با وجود نفوذی که داشتند ، صد
بار تماس میگرفتند ، زیرا ، چاپخانه از یک چاپ علمی دقیق
، شانه خالی کرده ، اذیت میکرد .
گاهی هم من یا آقای مقبلی دبیر آزمایشگاه ایشان به چاپخانه
دانشگاه میرفتیم تا اصلاح دقیق را ، اعمال کند . تازه پول
چاپ کتاب را هم به ما میدادند تا بین کارگران چاپخانه ،
تقسیم کنیم ، شاید که کتاب زودتر چاپ شود . آقای دکتر
حسابی ، معتقد بودند که باید با سماجت پشتِ کار را گرفت ،
تا به آخر برسد .
مساله دیگری که باید جدا مطرح شود و رسانهها به آن توجه
کنند ، این است که کاغذبازی یکی از عوامل مهم بازدارنده
کارهای تحقیقاتی در ایران است ، که متاسفانه همیشه این
مشکل ، بر سرراه محققین ایرانی وجود داشته و دارد و استاد
هم ، از این موضوع واقعا رنج کشیدند و با آن مبارزه
میکردند ، اما با کمال تاسف ، نفوذ و شخصیت ایشان هم
نتوانست ، چارهساز باشد .
به قول استاد حسابی ، محقق باید وسایل تحقیق را ، در
اختیار داشته باشد تا برای یک خرید کوچک ، مجبور نباشد ،
شش رنگ کاغذ پر کند . محقق نباید در چم و خم مسایل اداری
اسیر شود !
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
گزیدهیی از مصاحبه خبرگزاری فارس
با جناب آقای دکتر گلشنی
فیزیکدان نامی و نظریهپرداز ایرانی، پژوهشگر و مترجم،
استاد دانشگاه صنعتی شریف و عضو شورای انقلاب فرهنگی،
چهره ماندگار و برنده کتاب سال،
دارنده بزرگترین جایزه جهانی در زمینه علم و دین،
عضو انجمن استادان امریکا، عضو انجمن اروپایی علم و الهیات
و عضو آکادمی علوم جهان اسلام
در مورد پروفسور حسابی
جناب ایشان، در بخشی از مصاحبه خود، بیان میکنند که
خاطرات تلخشان معمولا در دانشگاه (صنعتی شریف) ؛ از رفتار
نامهربانانه و غیر انسانی برخی از همکاران در آن دانشگاه
بوده است و در پاسخ به اظهارات کذب یکی از شاگردان استاد
حسابی و مدعی دانش فلسفه، به صراحت گفتهاند :
"من پیش از شما، در دانشگاه و نزد استاد حسابی، درس
میخواندم ؛ در زمان شما، دیگر جناب آقای دکتر حسابی تدریس
نمیکردند ."
یعنی با شجاعت، گلهمند عدم صداقت فرد مدعی، درباره شخصیت،
منش، کنش و رفتار علمی و اجتماعی پروفسور حسابی، در هنگامه
تدریس در کلاسهای درسی دانشگاه (دانشکده علوم) میشوند .
ایشان، همچنین یادآور میشوند، که :
"جناب آقای دکتر حسابی، شخصی متفکر و بسیار عمیق بودند، و
مانند هر استاد واقعی، انتظار داشتند، شاگردانشان، اول
مقدمات را بخوانـند، و بعد، سر کلاس عمیق ایشان، حاضر شوند
. "
آقای دکتر گلشنی میگویند :
"بهره علمیکه ما، از آقای دکتر حسابی، میبردیم، بسیار
ذیقیمت بود، زیرا ایشان، علم فیزیک را، خوب فهمیده بودند،
و این چیزی بود، که در آن زمان، بسیار نادر بود ."
جناب ایشان همچنین، به ارتباط عمیق استاد، با فلاسفه و
متفکرین کشور، مانند حضرت علامه جعفری، استاد بزرگ این
مهم، در آن روزها، نام میبردند .
و با کمال تاسف، ابراز میدارند، که :
"بعضی کسان، در سالهای اخیر، در مورد آقای دکتر حسابی،
قضاوتهای غیر منصفانهیی کردهاند ."
و در پاسخ به آن مغرضان میگویند :
"به نظر من، جناب پروفسور حسابی، نابغه بودند !
و حتی، یادآور میشوند که :
نوابغ بعدهای مختلف دارند ."
جناب دکتر گلشنی، آقای دکتر حسابی را، متفکری عمیق
مینامند !
و در مورد پروفسور حسابی، با تاکید میگویند، که :
"حتی عمیقتر از همه همدوره ییها و همگنان خود بودند ."
آقای گلشنی، به این مدعیان، میآموزند، که :
سبک فیزیک آن روز، با امروز فرق داشت، و آن زمان، این
انبوه مقالهنویسی که امروزه، رایج شده است، وجود نداشت .
و مجددا میفرمایند، که :
" آقای دکتر حسابی متفکری بزرگ بودهاند . "
و به شایستگی ریزبینیهای خاص استاد در علم فیزیک و علوم و
تحقیقات را، مورد قدردانی قرار میدهند .
و باز، در مقام مقایسه، تاکید میکنند که :
"چنین مشخصه ویژهیی را، در بقیه استادان بزرگ آن روز،
ندیدهاند ! حتی بین استادانی که واقعا خوب بودهاند !
جناب گلشنی، استاد حسابی را، متمایز و ممتاز مینامند . "
و در بیانی سنجیده و متوازن، بلافاصله نام پروفسور اینشتین
را مطرح میکنند :
"اینشتین را فقط یک فیزیکدان نمیدانم، بلکه به عنوان یک
فیزیکدان تحسین میکنم ."
یعنی درست همان ویژگی که، در مورد شخصیت پروفسور حسابی
بیان کرده بودند .
و در ادامه سخنان خود، میگویند که :
" پروفسور اینشتین، چندین سوال بنیادی و اساسی را، در علم
فیزیک مطرح کرد، که برخی از این سوالات فلسفی بود ."
و در همین قیاس متوازن میفرمایند :
" نابغه، کسی است، که زود میفهمد، به حاقّ مطلب پی میبرد
و سرنخ را، به نابغه بعدی میدهد . "
و در این مقایسه، همین ویژگی را، در شخصیت ابن سینای کبیر
ایران عزیز خودمان، مانند شخص استاد حسابی برمیشمارند !
|
|
|
|
|
|
|
|