|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
گریزی به سابقه و چگونگی ارائه اولیه رساله فیزیک جدید و فلسفه ایران باستان: |
|
|
|
|
|
|
توانایی زبان فارس
|
|
در تاریخ جهان هر دوره یی ویژگیهایی داشته است. در آغاز تاریخ آدمیان زندگانی قبیله یی داشتند و دوران افسانهها دوده است. پس از پیدایش کشاورزی دوره ده نشینی و شهرنشینی آغاز شده است سپس دوران کشورگشاییها و تشکیل پادشاهیهای بزرگ مانند هخامنشیان و اسکندر و امپراطوری رم بوده است .
پس از آن دوره هجوم اقوام بربری بر این کشورها و فروریختن تمدن آنها بوده است . سپس دوره رستاخیز تمدن است که بنام رنسانس شناخته شده است. تا آن دوره ملل مختلف دارای وسایل کار و پیکار یکسان بودند. میگویند که وسایل جنگی سربازان رومی و بربرهای ژرمنی با هم فرقی نداشته و تفاوت تنها در انظباط و نظم و وظیفه شناسی لژیونهای رومی بوده است که ضامن پیروزی آنها بوده است. همچنین وسایل جنگی مهاجمین مغول و ملل متحد چندان فرقی با هم نداشته است.
از دوران رنسانس به این طرف ملل غربی کم کم به پیشرفتهای صنعتی و ساختن ابزار نوین نایل آمدند و پس از گدشت یکی دو قرن ابزار کار آنها باندازه یی کامل شد که برای ملل دیگر یارای ایستادگی در برابر حمله آنها نبود و همزمان با این پیشرفت صنعتی تحول بزرگی در فرهنگ و زبان ملل غرب پیدا شد زیرا برای بیان معلومات تازه ناگزیر به داشتن واژه های نوینی بودند و کم کم زبانهای اروپایی دارای نیروی بزرگی برای بیان مطالب مختلف گردیدند.
در اوایل قرن بیستم ملل مشرق پی به عقب ماندگی خود بردند و کوشیدند که این عقب ماندگی را جبران کنند. موانع زیادی سر راه این کوششها وجود داشت و چاره را در پذیرفتن یکی از زبانهای خارجی برای بیان مطالب علمی آماده باشد. بعضی ملل چاره را در پذیرفتن یکی از زبانهای خارجی برای بیان مطالب علمی دیدند مانند هندوستان ولی ملل دیگر به واسطه داشتن میراث بزرگ فرهنگی نتوانستند این راه حل را بپذیرند که یک مثال آن کشور ایران است.
برای بعضی زبانها به علت ساختمان مخصوص آنها جبران این کمبود واژه های علمی کاری بس دشوار و شاید نشدنی است مانند زبانهای سامی که اشاره یی به ساختمان آنها خواهیم کرد.
باید خاطرنشان کرد که شماره واژهها در زبان های خارجی در هر کدام از رشته های علمی خیلی زیاد است و گاهی در حدود میلیون است .
پیدا کردن واژههایی در برابر آنها کاری نیست که بشود بدون داشتن یک روش علمی مطمئن به انجام رسانید و نمیشود از روی تشابه و استعاره و تقریب و تخمین در این کار پر دامنه به جایی رسید و این کار باید از روی یک اصول علمی معین انجام گیرد تا ضمن عمل به بن بست برنخورد.
برای اینکه بتوان در یک زبانی به آسانی واژه هایی در برابر واژه های بی شمار علمی پیدا کرد باید امکان وجود یک چنین اصل علمی در آن زبان باشد .
می خواهیم نشان دهیم که چنین اصلی در زبان فارسی وجود دارد و از این جهت زبان فارسی زبانی است توانا در صورتی که بعضی زبانها گو اینکه از جهات دیگر یک سابقه ادبی درخشانی دارند ولی در مورد واژههای علمی ناتوان هستند.
اکنون از دو نوع زبان که در اروپا و خاور نزدیک وجود دارد صحبت می کنیم که عبارتند از زبانهای هند و اروپایی (Indo-European) و زبانهای سامی (Semitic). زبانهای فارسی از خانواده زیانهای هند و اروپایی هستند.
در زبانهای سامی واژه ها بر اصل ریشه هایی سه حرفی یا چهارحرفی قرار دارند که بنام ثلاثی و رباعی گفته می شوند و اشتقاق واژه های مختلف بر اساس تغییر شکلی است که به این ریشهها داده می شود و به نام ابواب خوانده می شود. پس شمار واژههایی که ممکن است در این زبانها وجود داشته باشد نسبت مستقیم دارد با شمار ریشه های ثلاثی و رباعی. پس باید بسنجیم که حداکثر شمار ریشههای ثلاثی چقدر است. برای این کار یک روش ریاضی به نام جبر ترکیبی (Algebre Combination) بکار میبریم.
در این رشته قضیه یی است به این ترتیب:
هرگاه بخواهیم از میان تعداد n شیئی تعداد معینی مثلا k شیئی برگزینیم و بخواهیم بدانیم چند جور می شود این k شیئی مختلف را از میان آن تعداد کل n شیئی برگزید ، پاسخ این پرسش چنین است : اگر تعداد امکانات گزینش را به p نشان دهیم این عدد میشود:، به چاپ رسید .
|
P = n (n_1) (n_2) . . . (n_k+1)
|
ترتیب قراردادن k شیئی در این فرمول رعایت شده است و عدد p را (permutation) میگویند.
مثلا اگر بخواهیم از میان پنج حرف دو حرف را برگزینیم اینجا n=5 و k=2 و p مساوی است با (p=5 × 4=20).
یعنی می توان 2 حرف را 20 جور از میان 5 حرف برگزید به طوری که ترتیب قراردادن 2 حرف نیز رعایت شود.
مثلا در جدول زیر از میان پنج حرف ا ب ت ج ی دو حرف با رعایت ترتیبهای مختلف برگزیده شده است:
|
ا |
ب |
|
ب |
ا |
|
ت |
ا |
|
ج |
ا |
|
ی |
ا |
|
ا |
ت |
|
ب |
ت |
|
ت |
ب |
|
ج |
ب |
|
ی |
ب |
|
ا |
ج |
|
ب |
ج |
|
ت |
ج |
|
ج |
ت |
|
ی |
ت |
|
ا |
ی |
|
ب |
ی |
|
ت |
ی |
|
ج |
ی |
|
ی |
ج |
|
|
می بینیم که 20 ترکیب پیدا شده است که در آن رعایت ترتیب
نیر شده است . مثلاٌ ترکیب (اب) از ترکیب (ب ا) جدا است .
اکنون میخواهیم ببینیم که از میان 28 حرف الفبای سامی چند
ترکیب سه حرفی می توان درآورد . این تعاد ثلاثیهای مجرد
مساوی می شود با: |
P = 28 × 27 × 26 = 19656
|
یعنی حداکثر تعداد ریشه های ثلاثی مجرد مساوی 19656 است و نمی شود بیش از این تعداد ریشه ثلاثی در این زبان وجود داشته باشد.
درباره ریشه رباعی میدانیم که تعداد آنها کم است و در حدود 5 درصد تعداد ریشه ثلاثی است یعنی تعداد آنها در حدود 1000 است.
چون ریشههای ثلاثی نیز وجود دارد که به جای سه حرف فقط دو حرف وجود دارد که یکی از آنها تکرار شده است مانند فعل
(شَدَّ) که حرف (د) دوبا بکار رفته است از این رو بر تعداد ریشه هایی که در بالا حساب شده است چند هزار میافزاییم و جمعاٌ عدد بزرگتر بیست و پنج هزار (25000) ریشه را میپذیریم .
چنانکه گفته شد در زبانهای سامی از هر فعل ثلاثی مجرد میتوان با تغییر شکل آن و یا اضافه چند حرف کلمههای دیگری از راه اشتقاق گرفت که عبارت از ده باب متداول میباشد مانند:
فَعلَ – فَعّلَ – اَفُعَلَ – تَفَعّلَ – تَفاعَلَ – انْفَعَلَ – اِفْتَعَلَ – اِفْعَلَّ – اِسْتَفْعَلَ که باب نهم یعنی افِعَلَّ
به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد .
ابوابی که به این ترتیب به دست آمده است دارای معانی نزدیک به اصل ثلاثی مجرد دارند و جنبه های تاکید و تشدید و واداشتن به کاری ( مانند
شَغَّلَ و اَشغَلَ ) و حالت بین الاثنین ( مانند
ضارَبَ و تضارَبَ ) و حالت پذیرش ( مانند
اِنفَعلَ ) و حالت خواستن چیزی ( مانند
اِستَغفَرَ ) و یا اشاره به خود ( مانند
اِستکْبَرَ ) و یا پیدا کردن خاصیتی (
اِحمَرَّ ).
این تفاوت ها در معانی که بوسیکه ابواب بدست میآید در بیان مطالب علمی در زبانهایی مانند زبان های هند و اروپایی مورد نیاز نیست زیرا همین معانی در آن زبانها به شکل دیگری بیان میشوند مانند:
|
شَغَّل = بکارگماشتن و استغفر = بخشایش خواستن
|
از هر کدام از افعال اسامی مختلفی اشتقاق مییابد . اول نام های مکان و زمان ( مانند
مسکن از سکَنَ و نذخل از دخلَ ) . دوم نام ابزار ( مانند
مِبرَد از بَرَد بر وزن
مِفعَلْ ، میزان از وزَنَ
بر وزن مفعال ، مربه از
شَرَب بر وزن مِفعَلَ ) . سوم نام طرز و شیوه ( مانند
کِتْبَه و مِشْیَه بر وزن
مِفْعَلَه ) . چهارم نام حرفه (مانند خباز و خیاط بر وزن فعال ) . پنجم اسم مصدر ( مانند
فِعْلْ از فَعَلَ و تَفَعُّل از تفعَّلَ و انفعال از انفَعلَ
و همچنین برای بابهای دیگر ) . ششم صفت که ساختمان آن ده شکل متداول دارد ( مانند
صَعْبْ بر وزن فَعْلْ ،
حَسَن بر وزن فَعََلْ ،
حَزِن بر وزن فَعِلْ ،
رحیم بر وزن فعیل ،
رسول بر وزن فعول ، رحمان
بر وزن فعلان ، کذاب بر وزن
فعال ، صدیق بر وزن فعّیل ، علامه
بر وزن فعّاله ، ضُحَکَه بر وزن
فُعَله ) . هفتم رنگ ( مانند اَحْمَر بر وزن اَفْعَل ). هشتم نسبت ( مانند غربی از غرب ، روحانی از روح ) . نهم اسم معنی ( مانند کیفیه از کیف ).
با درنظر گرفتن همه انواع اشتقاق کلمات نتیجه گرفته میشود که از هر ریشهیی حداکثر هفتاد مشتق میتوان بدست آورد. پس هرگاه تعداد ریشهها را که از 25,000 کمتر است در هفتاد ضرب کنیم حداکثر عده کلمههایی که بدست می آید میشود: 1,750,000= 70 × 25,000 .
البته همه هفتاد اشتقاق برای هر ریشهیی متداول و معمول نیست و عددی که محاسبه شد حداکثر کلمههایی است که ساختن آنها امکان دارد نه اینکه همه کلمههایی که طبق الگوی زبان ممکن است ساخته شود واقعاٌ وجود داشته باشد. با این همه باز مقداری به این عدد حساب شده میافزاییم و آن عدد را به دو میلیون میرسانیم. امکان ساختن کلماتی بیش از این در ساختمان این زبان وجود ندارد.
یک اشکالی که در فراگرفتن این نوع زبان است این است که برای تسلط یافتن به آن باید دست کم 25,000 ریشه را از برداشت و این کار برای همه کس مقدور نیست حتی برای اهل آن زبان، چه رست به کسانی که به آن زبان بیگانه هستند.
اکنون اگر تعداد کلمات لازم از آن دو میلیون بگذرد دیگر در ساختمان این زبان راهی برای ادای یک معنی نوین وجود ندارد مگر اینکه معنی تازه را با یک جملهیی ادا کنند . به این علت است که در فرهنگهای لغت از یک زبان اروپایی به زبان عربی می بینیم که عده زیادی کلمات به وسیله یک جمله بیان شده است نه به وسیله یک کلمه . مثلا Confrontation که در فارسی آن را میشود به ( روبرویی ) ادا کرد در فرهنگهای فرانسه یا انگلیسی به عربی چنین ترجمه شده است:
" جعل الشهود و جاهاٌ و المقابله بین اقوالهم " و کلمه permeability که می توان ان را در فارسی با کلمه ( تراوایی ) بیان کرد در فرهنگهای عربی چنین ترجمه شده است : " امکان قابلیه الترشح ".
اشکال دیگر در این نوع زبان ها این است که چون تعداد کلمات کمتر از تعداد معانی مورد لزوم است و باید تعداد زیادتر معانی میان تعداد کمتر کلمات تقسیم شود پس به هر کلمه یی چند معنی تحمیل میشود در صورتی که شرط اصلی یک زبان علمی این است که هر کلمه دلالت فقط به یک معنی بکند تا هیچ گونه ابهامی در فهمیدن مطلب علمی باقینماند.
ببه طوری که یکی از استادان دانشمند دانشگاه اظهار میکردند در یکی از مجلههای خارجی خوانده اند که در برابر کلمات بی شمار علمی که در رشته های مختلف وجود دارد آکادمی مصر که در تنگنای موانع بالا واقع شده است چنین نظر داده است که باید از بکار بردن قواعد زبان عربی در مورد کلمات علمی صرف نظر کرد و از قواعد زبانهای هند و اروپایی استفاده کرد . مثلا در مورد ce.phalopode که به جانوران نرم تنی گفته می شود مانند octopus که سروپای آنها به هم متصلند که در فارسی به آنها (سرپاوران) گفته شده است بالاخره کلمه ( راس رجلی ) را پیشنهاد کردند که این ترکیب به هیچ وجه عربی نیست . برای خود کلمه mollusque که در فارسی ( نرم تنان ) گفته می شود در عربی یک جمله بکار میرود: " حیوان عادم الفقار".
قسمت دوم صحبت ما مربوط به ساختمان زبانهای هند و اروپایی است. میخواهیم ببینیم چگونه در این زبانها میشود تعداد بسیار زیاد واژههای علمی را به آسانی ساخت.
زبانهای هند و اروپایی دارای شمار کمی ریشه در حدود 1,500 عدد می باشند و دارای تقریباٌ 250 پیشوند pre.fixe و حدود 600 پسوند suffixe هستند که با اضافه کردن آنها به اصل ریشه می توان واژههای دیگری ساخت . مثلا از ریشه ( رو ) میتوان واژههای ( پیشرو ) و ( پیشرفت ) را با پیشوند ( پیش ) و واژههای ( روند ) و ( رفتار ) و ( روش ) را پسوندهای ( اند ) و ( ا ل ) و ( آر ) و ( اش ) ساخت . در این مثال ملاحظه می کنیم که ریشه ( رو ) به دو شکل آمده است یکی ( رو ) دیگری ( رف ).
با فرض اینکه از این تغییر شکل ریشه ها صرف نظر کنیم و تعداد ریشه ها را همان 1,500 بگیریم ترکیب آنها با 250 پیشوند تعداد 375,000 = 250 × 1,500 واژه بدست میدهد.
اینک هرکدام از واژههایی را که به این ترتیب بدست آمده است می توان با یک پسوند ترکیب کرد مثلا از واژه ( خود گذشته ) که از پیشوند ( خود ) و ریشه ( گذشت ) درست شده است میتوان واژه ( خود گذشتگی ) را با افزودن پسوند ( گی ) بدست آورد. هرگاه 375,000 واژه یی که از ترکیب 1,500 ریشه با 250 پیشوند بدست آمده است با 600 پسوند ترکیب کنیم تعداد واژه هایی که بدست می آید میشود:
22225,000,000 = 600 × 375,000 باید نیز واژه هایی که از ترکیب ریشهها با پسوندهای تنها بدست میآید حساب کرد که میشود:
900,000 = 600 × 1,500 پس جمع واژههایی که فقط از ترکیب ریشهها با پیشوندها و پسوندها بدست میآید میشود:
2226,275,000 = 900,000 + 375,000 + 225,000,000
یعنی 226 میلیون واژه.
در این محاسبه فقط ترکیب ریشهها را با پیشوندها و پسوندها در نظر گرفتیم آن هم فقط با یکی از تلفظها هر ریشه، ولی ترکیبهای دیگری نیز هست مثل ترکیب اسم با فعل (مانند پیاده رو ) و اسم با اسم ( مانند خرد پیشه ) و اسم با صفت ( مانند روشن دل ) و فعل با صفت ( خوش خرام ) و فعل با فعل (گفتگو ) و ترکیبهای بسیار دیگر در نظر گرفتنه نشده و اگر همه ترکیبهای ممکن را در زبانهای هند و اروپایی بخواهیم بشمار بیاوریم، تعداد واژه هایی که ممکن است وجود داشته باشد مرز معینی ندارد . و نکته قابل توجه این است که برای فهمیدن این میلیونها واژه فقط نیاز به فراگرفتن 1500 ریشه و 850 پیشوند و پسوند داریم در صورتی که دیدیم که در یک زبان سامی برای فهمیندن دو میلیون واژه باید دست کم 25000 ریشه از برداشت و قواعد پیچیده صرف افعال و اشتقاق را نیز فراگرفت و در ذهن نگاه داشت.
/>
اساس توانایی زبانهای هند و اروپایی در یافتن واژه های علمی و بیان معانی همان است که شرح داده شد . زبان فارسی یکی از زبانهای هند و اروپایی است و دارای همان ریشه ها و همان پیشوندها و پسوندها است . تلفظ حروف در زبانهای مختلف هند و اروپایی متفاوت است ولی این تفاوتها طبق یک روالی پیدا شده است که در جدول مقابل که مربوط به تغییر تلفظ یک حرف در شش زبان است نشان داده شده است.
توانایی که در هر زبان اروپایی وجود دارد مانند یونانی و
لاتین و آلمانی و فرانسه و انگلیسی در زبان فارسی ه همان
توانایی وجود دارد. روش علمی در این زبانها مطالعه شده و
آماده است و برای زبان فارسی بکاربردن آن بسیار آسان است.
برای برگزیدن یک واژه علمی در زبان فارسی فقط باید واژه یی
را که در یکی از شاخه های زبانهای هند و اروپایی وجود
دارد با شاخه فارسی مقایسه کنیم و با آن هماهنگ سازیم .
کسانی که بیم آن را دارند که اگر کلمه های فارسی بجای
کلمههای خارجی برگزینیم زبان فارسی زیان خواهد دید باید
توجه داشته باشند که اگر بنشینیم و دست روی دست بگذاریم
سیل کلمههای خارجی در کارخانهها و کارگاهها و مراکز
اقتصادی و اداری و حتی در دانشگاه ها که بعضی از آنها
افتخار می کنند که منحصراٌ زبان خارجی را بکار میبرند
جاری خواهد شد و خدای ناکرده در زادگاه فردوسی و سعدی و
حافظ و نظامی و مولوی افتخار خواهند کرد که زبان فارسی را
کنار گداشته به زبان بیگانه سخن گویند.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|